اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

من با نسیم اول پاییز هم درگیر

من با نسیم اول پاییز هم درگیر 
در تو ولی سرمای بهمن نیز بی تاثیر 

تو یک درخت بیدمشکی در دل جنگل
با هر نسیم صبحگاهی میشوی تکثیر

من یک گل بابونه ام که هفتصد سال است
روئیده ام بر سردسیر شانه ی پامیر...

پانته آ صفایی 

در بین شاه های جهان هیچ یک نداشت

در بین شاه های جهان هیچ یک نداشت

گنجی به قدر و قیمت تو در خزانه ها


حالا شدم شبیه سلیمان که می خورند

کم کم عصای عمر مرا موریانه ها...


امید صباغ نو
از کتاب جنگ میان ما دو نفر کشته می دهد

دوستت دارم

مرگ 

تنها دری‌ست که تا به تو فکر می‌کنم، باز می‌شود

هربار بدم می‌آید از خانه‌ای‌که در آن نیستی

و بعد، به هر دری می‌زنم عزرائیل پشتش است

و بعد، طناب یعنی اتفاقی‌که نمی‌افتد را به کدام سقف بیاویزم

و تیغ، یعنی این تویی‌که هنوز در رگ‌هایم جریان داری 

مرگ چیزی شبیه دست‌های من است

که حتی با ده انگشت نمی‌توانند

یک‌ذره از گرمای دست‌های تو را نگه‌دارند

و چیزی شبیه صدایم

که هربار دوستت دارم

تارهای صوتی‌ام را عنکبوت‌ها تنیده‌اند. (و چه انتظار بزرگی‌ست 

اینکه بدانی

پشت هر «دوستت دارم»، چقدر دوستت دارم!) 


لیلاکردبچه

من و تو که تنها بودیم

این میز به هم ریخته

جنازه ی یک مهمانی ست


من و تو که تنها بودیم

پس این همه ته سیگار بر کف اتاق ها

این چای های سرد

این کاغذهای مچاله

که در تصادف با عقل مرده اند،

از کجا آمده است؟


تو

سال ها پیش رفته ای

و جسدهای من

در هر کجای این خانه

هر یک به کاری مشغول اند


گروس عبدالملکیان


برای من همیشه وقت کم بود

برای من همیشه وقت کم بود


برای من همیشه وقت کم بود

برای با تو بودن وقت کم بود

تو روزایی که ما زندگی کردیم

همیشه آدم خوشبخت کم بود


مریم اسدی


برای همه ی ما

برای همه ی ما 

همه ی روزها فراموش می شوند 

به جز همان یک روز که نشانی آن را

به هیچکس نگفته ایم


محمدرضا عبدالملکیان


فکر کن! پشت هم دعا بکنی

فکر کن! پشت هم دعا بکنی

تا سرت روی شانه اش باشد

می رود تا تمام خاطره ات

دو، سه خط ، عاشقانه اش باشد


فکر کن! آخرین نفسهایت

زیر باران شبی رقم بخورد

عشق یعنی که رفته باشد و بعد

حالت از زندگی به هم بخورد


فکر کن! در شلوغیِ تهران

عصر پاییز... در به در باشی

شهر را با خودت قدم بزنی

غرقِ رویای "یک نفر باشی"


پویا جمشیدی

باید یاد گرفت

گاهی باید یاد گرفت
همیشه دلی که برایت می تپد 
ماندگار نیست

باید یاد گرفت 
که قدر بعضی از لحظه ها 
را بیشتر دانست

باید یاد گرفت 
گاهی ممکن است
آنقدر تنها شوی 
که هیچ چشمی اتفاقی هم تو را نبیند

ژوان هریس


زندگى

زندگى
شاید آسان تر بود
اگر هیچ وقت تو را ندیده بودم

وقتى نبودى 
این همه در اشتیاق به تو نمى سوختم

اریش فرید


کاش قد دوست داشتنم بودم

کاش قد دوست داشتنم بودم
آنقدر که باران مى گفتى مى باریدم
سردت بود مى پوشاندم و
گرمت که مى شد
ابرى
سایه بر سرت مى شدم
آنقدر که دستم به ماه مى رسید
خواب که مى گفتى
شب مى کردم
و به آفتاب
که هر وقت که مى خواستى
صدایش مى کردم و
پنجره ات را روز مى کردم

کاش قد دوست داشتنم بودم
آن قدر که صدایم مى کردى
دستم را دراز مى کردم
دستت را دراز مى کردى
آن قدر که دوستم داشتى
مرا به نام کوچکم
صدا مى کردى

افشین صالحى