می ترسم از زنان زیبا
بیشتر
از زن های زیبایی
که نام هایی زیبا دارند
می ترسم از زندان
بیشتر
از زندان هایی
که نام هایی زیبا
بر آن ها گذاشته باشند
مثلا همین دریا
که زندانی ست
با میله هایی از آب
می ترسم این خشکی
ادامه ی همان دریا باشد
و ما سال ها
در زندانی زندگی کرده باشیم
که تنها
وقتی باران می آید
میله هایش را می بینیم
مهدی اشرفی
مثل زندان
همه چیز در من
با سیگار معامله می شود
و هر کسی را که دوست دارم
پیش از من
کسی را
دوست داشته است
مهدی اشرفی
از مجموعه شعر افراد
با دست هایم
جلوی باد را باید می گرفتم
جلوی پیر شدنت را
نباید می گذاشتم
زیبایی ات در صف بانک
در محل کار
در آپارتمانی کوچک مصرف می شد...
برش شعری از مجموعه"افراد"
"مهدی اشرفی"
#مجموعه_شعر_افراد