اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

نازکن، عیبی ندارد، نازنین تر می شوی

نازکن، عیبی ندارد، نازنین تر می شوی

با غم این روزهای من عجین تر می شوی


آتشی هستی که وقتی گر بگیری در دلی

از دل آتشفشان هم آتشین تر می شوی


لحظه ی لبخند، مانندِ... شبیهِ.... مثل یک...

وای من ... اصلن ولش کن... نقطه چین تر می شوی


خنده وقتی روی لب های تو جا خوش می کند

باز هم از آنچه هستی دلنشین تر می شوی


شیک می پوشی و زیبایی فراوان می شود

بین اول های دنیا اولین تر می شوی


گرچه من با نازِ چشمانِ تو ویران می شوم

ناز کن، عیبی ندارد ، نازنین تر می شوی


جواد مزنگی

داده ام دل به تماشایِ نگاهِ تو عجیب

داده ام دل به تماشایِ نگاهِ تو عجیب

می دهد چشمِ تو هر بار مرا سخت فریب


به تو بخشیده خداوند در آن صورتِ ماه

منبعِ جاذبه در مرکزِ آن چشم نجیب


کسری از ثانیه لبخندِ تو پیچید به شهر

شده سیمایِ تو بر چهره یِ مهتاب رقیب


مثلِ آدم شده ام بنده یِ حوّاییِ تو 

من و زیبایی و بیتابیِ از چیدنِ سیب


شیوه ی خنده ات آرامشِ احوالِ مرا

زیر و رو کرده به یک حالت بسیار مهیب


نا امیدی و غمِ دوری و دلتنگی و عشق

شده در دست من از مهرِ تو اینگونه نصیب


می دهی جان به من دلشده، یا می کُشی ام؟

که تو هم دردی و بیماری و هم شخص طبیب


جواد مزنگی


آنچه در چشم تو دیدم، غزلی هست عجیب

آنچه در چشم تو دیدم، غزلی هست عجیب
حرف های شکرینت، عسلی هست عجیب

مدتی هست میان دل من با غم تو
بوسه و ناز و نیاز و بغلی هست عجیب

این حکایت که شدم کشته ی زیبایی تو 
حرف تکراری و ضرب المَثلی هست عجیب

همه ی دین مرا جادوی چشم تو ربود
چون که در عمق نگاهت، هُبلی هست عجیب

خنده در صحنه ی دیدار، به روی لب تو 
گاه بر نقش خدایی بدلی هست عجیب

خوش به حالم که به عشق تو نفس هست هنوز
بی تو هر لحظه برایم اجلی هست عجیب

جواد مزنگی

حرفِ زیباییِ چشمانِ تو هرجایی شده

حرفِ زیباییِ چشمانِ تو هرجایی شده 

شعرِ لیلاها و نقل محفل گلنارها 

از تو در طراحی و خلق بناهای عجیب 

ایده می گیرند دایم بهترین معمارها


جواد مزنگی

صفایِ جانِ پاکت ماندنی تر

صفایِ جانِ پاکت ماندنی تر

تنت با برگِ گل پوشاندنی تر


غزل هایِ نگاهِ آتشین ات

برای عاشقانت خواندنی تر 


جواد مزنگی

بر چهره یِ خود حالِ تو را می گیرد

بر چهره یِ خود حالِ تو را می گیرد

تاثیری از احوالِ تو را می گیرد .

کولی شده، هر گوشه کناری این دل

با نیت خود فال تو را می گیرد


جواد مزنگی

سایر اشعار : جواد مزنگی

بر چهره یِ خود حالِ تو را می گیرد

بر چهره یِ خود حالِ تو را می گیرد

تاثیری از احوالِ تو را می گیرد .

کولی شده، هر گوشه کناری این دل

با نیت خود فال تو را می گیرد


جواد مزنگی

سایر اشعار : جواد مزنگی

هرجا که به شب نگاهِ ماهی تابید

هرجا که به شب نگاهِ ماهی تابید

یا بویِ گُلی به روزگارم پیچید


من با همه یِ وجود در آن هنگام...

با خود به تو فکر کرده ام، بی تردید


جواد مزنگی

سایر اشعار : جواد مزنگی

در جانی و بی تو غرق در آشوبم

در جانی و بی تو غرق در آشوبم

با مهر تو در شرایطی مطلوبم


بر سر در قلب عاشقم نامت را

با نقش ظریفی از طلا میکوبم


جواد مزنگی

سایر اشعار : جواد مزنگی

از سر زندگی ات سایه یِ غم کم باشد

از سر زندگی ات سایه یِ غم کم باشد
روزهایت تهی از واژه یِ «ماتم» باشد

حال خوبی است که در لحظه یِ حوّا شدنت
پیشِ تو خوب ترین بچّه یِ آدم باشد

رو به محبوب نشینی و هوا پر شده از
عطرِ جادوییِ صد شاخه یِ مریم باشد

در بهشتی تو،اگر لحظه یِ نوشیدنِ آب
قسمتت پاکیِ سرچشمه یِ زمزم باشد

نامه ی شادیِ احساس تو با مُهرِ خدا
خالی از بودنِ هر نکته یِ مبهم باشد

بارش ابرِ رباعی و دوبیتی و غزل
بر سرِ باغِ خیالِ تو منظّم باشد

وای غوغاست... اگر لحظه ی بارانِ لطیف
شجریانی و یک بوسه فراهم باشد

 جواد مزنگی

منتشر شده در : اشعار جواد مزنگی