در سلسله عشق تو ، مغموم و صبورم نازم بکش ای دوست ، که مظلوم و صبورم رندان همگی فرصت دیدار تو دارند غیر از من دل ساده ، که محروم و صبورم در شهر تو ای دوست ، چنین زار و غریبم در دست تو امروز ، چنان موم و صبورم دل بد مکن ، اندیشه پرواز ندارم حاجت به قفس نیست ، که مصدوم و صبورم هر گز نکنم عشق تو را پیش کسی فاش در پرده...
آن هنگام که خواهان عشق اند زیباترین واژه ها را می آورند برای نفوذ در قلب ها و آنگاه که می خواهند بروند پی کمترین بهانه ها هستند برای شکستن دلها... نزار قبانی
من گفته بودم عاشقم، اما فراموشش کن ای دوست! از عشق اگر یک شعله در من مانده خاموشش کن ای دوست نشنیده گیر آری اگر از عشق، حرفی با تو گفتم مُرد آن عروس آرزوها پنبه در گوشش کن ای دوست من تا سراب عاشقی صد بار از این دریا گذشتم چون موج از این افسانه بگذر، ترک آغوشش کن ای دوست میخواستم با عشق فرداهای روشن را ببینم دیگر...
و من دوستت دارم اما از درگیر شدن در تو وابسته شدن به تو یکی شدن با تو می ترسم و من دوستت دارم تجربه هایم به من آموختند که از عشق زنان دوری کنم. #نزار_قبانی
بیشترین عشق ِ جهان را به سوی تو می آورم از معبر ِ فریادها و حماسه ها . چرا که هیچ چیز درکنار من از تو عظیم تر نبوده است . که قلب ات چون پروانه یی ظریف و کوچک و عاشق است . احمد شاملو
حرفهای تو مثل قالی ایرانیست و چشمهایت گنجشکهای دمشقی که بین دو دیوار میپرند. قلب من مثل کبوتر بالای حوضچهی دستانت پر میکشد و در سایهی النگوهایت میآرامد و من دوستت دارم امّا میترسم گرفتارت شوم…! نزار قبانی
میان این آدمهایی که می آیند و می روند ... یک نفر اما یادش تا همیشه خواهد ماند و تا آخر عمر هربار که حرف عشق شود جز او به یاد کسی نخواهی افتاد ... #مسلم_علادی