اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

لعنت به تو - افشین یداللهی

لعنت به تو
که بی رحم ترین سلاح کشتار جمعی دنیا
چشم توست

لعنت به تو
که نفرینی ترین بوسه ی جهان را داری

لعنت به تو
که وقتی عاشق می شوی
به خودت هم رحم نمی کنی

و نفرین به من
که در برابر همه ی اینها
تاب می آورم

ما
شیطانی ترین سرنوشتِ عاشقانه را
به خدا
تحمیل کرده ایم

افشین یداللهی


منتشر شده در : اشعار افشین یداللهی

خیابان‌ها بی حضور تو - شمس لنگرودی

در انتظار توام
در چنان هوایی بیا
که گریز از تو ممکن نباشد
تو
تمام تنهایی‌هایم را
از من گرفته‌ای
خیابان‌ها
بی حضور تو
راه‌های آشکار جهنم‌اند

شمس لنگرودی


شمس لنگرودی


** محمدتقی جواهری گیلانی معروف به محمد شمس لنگرودی (زادهٔ ۲۶ آبان ۱۳۲۹ در لنگرود) شاعر، پژوهشگر و مورخ ادبی معاصر ایرانی و از اعضای کانون نویسندگان ایران است.


منتشر شده در : اشعار شمس لنگرودی

سرگذشت من ؟ - غاده السمان

سرگذشت من ؟ مسیر پروانه است
در طول تاریخش ، از کرم پیله
تا پرواز شفاف و رنگین پروانه ای زرین
می پرسی چراغ ها با من چه کرده اند ؟
بر گردشان می گردم
و آنها را با شهوت خویش برای آزادی
می سوزانم
و پرواز می کنم و پرواز می کنم
زیرا من عاشق رهایی ام نه عاشق گل ها و چراغ ها
عشق ؟ نه
آیا شنیده ای که پروانه ای به میل خود
دوباره کرم شود
و به درون پیله باز گردد ؟
عشق شهریار شرقی مترادف با تملّک دلدار است
یا مترادف با کشتن او
اما پروانه به دور دست ها پرواز کرده است
و آموخته است که چونان کرکسان ، در اوج آسمان بماند
و کار تمام شود

غاده السمان


منتشر شده در :  اشعار غاده السمان

می فهمم و می فهمی که دوستت دارم - عباس معروفی

از نگاهت
از بودنت
از جای دست هام روی تنت
از دمپایی هات که زیر تختم پیدا می شود
از صدات که لای نفس هام ناپیدا می شود
از خوابی که تو را به من رسانده
از بوی تنت که لای ملافه هام مانده
از خطوط کف دستم
از سایه ات پشت پنجره
از هیجانم پشت در
از تپش های نابه هنگام قلب من
از جست و خیزهای دل تو
از حرفهات
می فهمم که دوستت دارم

از راه رفتن با تو کنار رود
از گذشتن از چهارراه
از نگاهت کردن
از باهات حرف زدن
از با هم غذا خوردن
از خواب تو را دیدن
از صدای پاهات
از خنده هات
از تو را بوسیدن
از گوشه های لب هات
می فهمم که دوستم داری

عباس معروفی


منتشر شده در : اشعار عباس معروفی

شراب از کام تو می‌ریزد - ویلیام باتلرییتس

شراب از کام تو می‌ریزد
و عشق از چشم رخنه می‌کند
هر آن‌چه باید باور کنیم همین است
پیش از آن‌که پیر شویم و جان دهیم
پیکم را بلند می‌کنم
به تو می‌نگرم
و آهی می‌کشم 

ویلیام باتلرییتس


اعتراف می‌کنم - شهاب مقربین

اعتراف می‌کنم
هرچه کردم  اشتباه بود
هرچه گفتم  اشتباه بود
هرچه دیدم  اشتباه بود
درخت‌ها  سبز نبودند
سربی بودند
آسمان را  نشانه گرفته بودند

اعتراف می‌کنم
خواب دیدن‌ام  اشتباه بود
بیدارشدن‌ام  اشتباه بود
آن‌ها  رویاهای مخملی بودند
کابوس‌ها را نمی‌دیدم
 
اعتراف می‌کنم
سکوت کردن‌ام  اشتباه بود
فریاد کشیدن‌ام  اشتباه بود
گوش تا گوش آسمان  سنگین ‌بود
از دریایی واژگون
و تازیانه‌ا‌ی که برق می‌زد
خیرگی چشمم بود

اعتراف می‌کنم
هرجا رفتم  اشتباه بود
برگشتن‌ام  اشتباه بود
تنها مردن‌ام  اشتباه نیست
اگر برگشتم
دوباره اشتباه می‌کنم

همه چیز  اعتراف بود
ببخشید
دوباره اعتراف می‌کنم
همه چیز  اشتباه بود
ببخشید
دوباره اشتباه می‌کنم 

شهاب مقربین


منتشر شده در : اشعار شهاب مقربین

بی تو محکوم به بی وزنی ام و تا به ابد - جواد منفرد

بی تو محکوم به بی وزنی ام و تا به ابد

هستی و نیستی ام روی هوا می ماند


میروی ، بس که به این خانه تعلق داری-

در دل آینه تصویر تو جا میماند


 جواد منفرد


سایر اشعار جواد منفرد


شبیه اسب درونم دوباره رم کرده - جواد منفرد

شبیه اسب درونم دوباره رم کرده

ببین نبودی و وحشت چه با دلم کرده


به لطف قوزم و مویی سپید بعد از تو

شدم چو شاخه ی خشکی که برف خم کرده


نپرس از تب و لرزم،نگو چه با من کرد

همان که زلزله با خانه های بم کرده


شب است و آینه جغدی کشیده است از من

دو چشم بهت زده،صورتی ورم کرده


تو نیمه ی من و من جسم جان به لب شده ام

که روح پر تب و تابش به او ستم کرده


بیا ببین که چه آشی برای من پخته

همان کسی که برای تو چای دم کرده


جواد منفرد 


سایر اشعار جواد منفرد


یه ساعتایی هست - امیر وجود

بعضی‌ روزا
یه ساعتایی هست
که نه سر داره و نه ته
کافیه اون روز خورشیدم غروب کنه
تو می‌‌مونی و یه پنجره و
هزار تا بدبختی و بی‌ کسی‌ و دلواپسی
که اونم باز نه سر داره و نه ته...

امیر وجود


روبه‌روی‌ت نشسته‌ام - نیما معماریان

روبه‌روی‌ت نشسته‌ام

روی کاناپه

تو به چشم‌های‌م نگاه می‌کنی

در اتاق

صدای دریا می‌پیچد


بلند که می‌شوی

راه که می‌روی

و حتی وقتی که می‌خندی

عجیب شبیه‌ش می‌شوی

درست شبیه خودش


دل‌ت می‌گیرد

از پنجره‌های بسته

از پرده‌هایی که بیش از اندازه ضخیم‌اند

از لحظه‌هایی که زیاد سیگار می‌کشم


تو

حتی مثل خودش

به قهوه‌ی ترک حساسیت داری هنوز


تو خیلی شبیه او رفتار می‌کنی

شبیه خودت

وقتی هنوز دوستم داشتی


نیما معماریان


سایر اشعار نیما معماریان