ده ها سال است
در سرزمین دل خویش آواره ام
نه کسی می یابد مرا
نه می یابم کسی را
هر کجا که بروم
نیروی جاذبه ی تن تو
به اینجا می کشاند مرا
لطیف هلمت
مترجم : جلال هانیسی
از دلتنگی میمیرم
در آتش میمیرم
بر سر دار میمیرم
با گلوی بریده میمیرم
اما نخواهم گفت
زمانِ عشق من و تو به سر رسیده است
که مرگ
به عشق ما راه ندارد
محمود درویش
مترجم : اسماء خواجه زاده
می خواهم عاشق شوم
بی پروا
صریح
بدون طلب بخشش
ره سپرم در عشق تو
تا نهایت سرگیجگی
تا کرانه های دیوانگی...
دستت را بگذار
روی پیشانی ام
انگار دست تو دست من باشد
از زندگیم دفاع کن
با سنگ و چاقو
انگار زندگی تو زندگی من باشد
عاشقم باش
پرشور و دیوانه وار
انگار قلب من قلب تو باشد
آتیلا ژوزف
مترجم : آزیتا قهرمان
*** آتیلا ژوزف (به مجاری: Attila József) شاعر مجار در سال ۱۹۰۵ در بوداپست مجارستان در خانوادهٔ فقیری زاده شد. پدرش خیلی زود خانوادهاش را ترک کرد، مادرش رختشوی فقیری بود. وقتی ۹ سالهبود جنگ جهانی اول آغاز شد. در پانزدهسالگی مادرش را از دست داد. تحصیلات خود را در وین و سوربن ادامه داد. سپس به مجارستان برگشت. در سال ۱۹۳۷ خود را زیر قطاری انداخت. او یکی از مهمترین شاعران اروپای شرقی است.
ترجمه : علیرضا شعبانی
راضی ام اگر عاشقانه بمیرم
راضی ام که من با عشق زاده می شوم
و با عشق می میرم
به آن پناه می برم
و جز آن راهی برای رهانیدن نمی شناسم
راضی ام که عاشقانه مردن
تولدی دگر است
عاشقانه مردن تولدی دگر است
ندی انسی الحاج
مترجم : محبوبه افشاری
میخواهم مثل تو باشم
یعنی زندگیام را بکنم
و دورادور دوستت داشته باشم
نمیخواهم عشقم به تو دست و پایم را ببندد
مگر چه چیزی را از دست میدهم ؟
یک مردِ بزدل را ؟
و چی به دست میآوردم ؟
لذتِ گهگاهْ در آغوشِ تو بودن را
آنا گاوالدا