اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

شادی اگر اینگونه بسوزان جگرم را

شادی اگر اینگونه بسوزان جگرم را

اصلا بشکن کنج قفس بال و پرم را


صد بار پریشانی من دیدی و صد حیف

یکبارنشد تا که بگیری خبرم را


یک عمر برای تو غزل گفتم و گفتم

افسوس نخواندی و ندیدی هنرم را


در سینه بسی پیرم و فرسوده و بی جان

در چهره مبین چهره ی همچون پسرم را


وقتی که تو در خاطر من حک شدی آخر

فرقی نکند روی تو بندم نظرم را


فردا اگر ای دوست قرارست نباشی

یارب کمکم کن که نبینم سحرم را


#رضا_خادمه_مولوی 

نه اینکه دوست ندارم کنار من باشی

نه اینکه دوست ندارم کنار من باشی 

قرار بخش دل بی قرار من باشی 


گلم مپرس ولی از غمی خبر دارم

که مانعی شده تا اینکه یار من باشی


درخت خشکم و دیگر بهار من مرده است 

نبینمت که به امید بار من باشی


سزای من تبر است و به خاک افتادن

گذشته اینکه به فکر قرار من باشی


برو که دوست ندارم به خاطرم دیگر

به جمع هر کس و ناکس تو خوار من باشی


تو حیف هستی و جای تو بهتر از اینجاست

که ظلم باشد اگر در حصار من باشی


جهان من همه اش رو به سوی ویرانی ست

مباد اینکه دمی بر مدار من باشی


به هر دری که بگوئی زدم ولی افسوس

نمی شود که تو در روزگار من باشی


نگویم و تو هم آخر مپرس علت را

صلاح نیست از این پس کنار من باشی


"رضا خادمه مولوی

به کجا پر بزنم؟ تا دل من وا بشود

به کجا پر بزنم؟ تا دل من وا بشود

یا کمی چشم ترم غرق تماشا بشود


بی تو انگار که شب را به تنم دوخته اند

باش! تا در دل من مطلع فردا بشود


مثل اشعار پر از نغز "رهی" می مانی

که بعید ست دگر مثل تو پیدا بشود


وه چه امید محالی ست که باشم چون تو

چه کسی دیده که یک برکه چو دریا بشود؟


این دل آینه ی خرد تو را کم دارد

تا که از برق دو چشمان تو زیبا بشود


خسته ام! زین همه کابوس که در من جاریست

کاش باشی که جهانم همه رویا بشود...


"رضا خادمه مولوی"