اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

عشق تو آموزگار بی رحمی بود


عشق تو

آموزگار بی رحمی بود ...

که تنهایی را به من آموخت!


مهدی وجدانی

یک نفر اما یادش تا همیشه خواهد ماند



میان این آدمهایی که
می آیند و
می روند ...
یک نفر اما
یادش تا همیشه خواهد ماند
و تا آخر عمر هربار که حرف عشق شود
جز او به یاد کسی نخواهی افتاد ...

#مسلم_علادی

در سال سوم نظری...عاشقت شدم

در سال سوم نظری...عاشقت شدم

- نه ماه محض دربه دری- عاشقت شدم


 مثل خودم عجیب غریب است عشق من

-چون قبل اینکه دل ببری عاشقت شدم-

 

 دارم به بار عشق شما فکر میکنم

که من چطور یک نفری عاشقت شدم

 

 نه از طریق نامه و دیوار وپنجره...

به شیوه ی جدید تری عاشقت شدم


 بی آنکه با برادرتان هم دهن شوم

-بی هیچ ترس ودردسری- عاشقت شدم


 از شهررد شدی ومن ای سیب سرخ خیس*

با شعر(فاضل نظری) عاشقت شدم 


امیرضا پدرام یار


من پیر شدم ، دیر رسیدی، خبری نیست

من پیر شدم ، دیر رسیدی، خبری نیست

مانند من آسیــمه سر و دربـدری نیست


بسیار برای تـو نـوشتم غم خود را

بسیار مرا نامه ،ولی نامه بری نیست


یک عمر قفس بست مسیر نفسم را

حالا که دری هست مرا بال و پری نیست


حالا کـه مقدر شده آرام بگیرم

سیلاب مرا بـرده و از مـن اثری نیست


بگذار که درها همگی بسته بـمانـنـد

وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست


بگذار تبر بـر کمر شاخه بکوبد

وقتی که بهار آمد و او را ثمری نیست


تلخ است مرا بودن و تلـخ است مرا عمر

در شهر به جز مرگ متـاع دگری نیست


ناصر حامدی


ترجیح می دادم کمی بیگانه تر باشی

ترجیح می دادم کمی بیگانه تر باشی

تا از تمام دردهایم باخبر باشی


حس قشنگی نیست، میدانم،ولی بانو

باید بمانی روی زخم من " شکر " باشی


تا جبهه میگیری به سمتم دشنه می بارد

دشمن شدی اما خودت باید سپر باشی


واحیرتا... از چشم هایت آیه می ریزی

پیغمبری یا... می شود اصلا بشر باشی؟


طغیان کن از جایت، زمین را درخودت حل کن

آتش فشانم! باید از من شعله ور باشی


حتی اگر ققنوس در من لانه می سازد

سخت است درک درد اینکه بی ثمر باشی


با دست هایت خاطرات زنده ای دارم

شرمنده ام... حالا ولی باید تبر باشی...


محسن رمضانی

با غم انگیز ترین رنگ جهان همدردم

با غم انگیز ترین رنگ جهان همدردم

من که در چشم تو دنبال خودم می گردم

 

آتشت ریخت در آغوش جهان، می سوزم

مثل یک جنگل انبوه، ولی خون سردم

 

جشن عریانی دریاست که من از اعماق

تا هم آغوشی امواج خبر آوردم

 

آنچنان می دوم از شوق که تا خانه ی تو

باد اگر پیرهنم را نبرد، نامردم

 

تا کمی دست تو در دست من آرام گرفت

گردش خون تو را در رگ خود حس کردم

 

موقع رفتنم آنقدر سبک هستم که

اگر از در روم از پنجره بر می گردم


بابک سلیم ساسانی


این که با من بر سر پیمان نباشی ساده است

این که با من بر سر پیمان نباشی ساده است

راستی این روزها دشمن تراشی ساده است


زرق و برق زندگی "دلبستکی" دارد ولی

دل بریدن از تمام این حواشی ساده است


مثل باران بهاری دشت را سیراب کن

روی چندین گل، وگرنه، آب پاشی ساده است


ماه را در حوض نه، در آسمان تعقیب کن

جستجوی ماه روی چند کاشی ساده است


امتحان عشق نزد اهل دل، سخت است سخت

سوختن در ذهن آدم های ناشی ساده است


سید مهدی موسوی