فکر کن! پشت هم دعا بکنی
تا سرت روی شانه اش باشد
می رود تا تمام خاطره ات
دو، سه خط ، عاشقانه اش باشد
فکر کن! آخرین نفسهایت
زیر باران شبی رقم بخورد
عشق یعنی که رفته باشد و بعد
حالت از زندگی به هم بخورد
فکر کن! در شلوغیِ تهران
عصر پاییز... در به در باشی
شهر را با خودت قدم بزنی
غرقِ رویای "یک نفر باشی"
قهوه اش را که نوشید
چشمانش را بست
آرام تکیه داد.
انگار کسی را به یاد آورده باشد...
می گریست.