می خواهم عاشق شوم
بی پروا
صریح
بدون طلب بخشش
ره سپرم در عشق تو
تا نهایت سرگیجگی
تا کرانه های دیوانگی...
تا وقتی در شعرها و واژه هایم هستی
ترشرو نباش ، شیرین من
زیرا
گرچه در گذر زمان پیر می شوی
اما در نوشته های من
هرگز پیر نمی شوی
نزار قبانی
ترجمه : یدالله گودرزی
بدون تو گریستم
تمام شب ها را
تمام روزها را
نمی توانم برای تو سالگردی بگیرم
تمام تاریخ عزادار توست
تمام روزها
خورشید را ندیدم بعدتو
پشت ابرها مانده بود
مرا هم بسوی خودت دعوت کن
زمین یخ کرده است
مردم سالهاست صبح را ندیده اند
تا اشکهای من هست
دریاها خروشانند