اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

یک مرد

یک مرد برای عاشق شدن
به یک لحظه نیاز دارد
برای فراموش کردن
به یک عمر ...

نزار قبانی

دلم می خواست در عصر دیگری دوستت می داشتم

دلم می خواست در عصر دیگری دوستت می داشتم،
در عصری مهربان تر و شاعرانه تر،
عصری که عطر کتاب،
عطر یاس و عطر آزادی را بیشتر حس می کرد!

دلم می خواست تو را در عصر شمع دوست می داشتم،
در عصر هیزم و بادبزن های اسپانیایی
و نامه های نوشته شده با پر
و پیراهن های تافته رنگارنگ
نه در عصر دیسکو، ماشین های فِراری و شلوارهای جین!

دلم می خواست تو را در عصر دیگری می دیدم،
عصری که در آن گنجشکان، پلیکان ها
و پریان دریایی حاکم بودند،
عصری که از آن نقاشان بود،
از آن موسیقی دان ها، عاشقان، شاعران، کودکان و دیوانگان!

دلم می خواست تو با من بودی در عصری که بر گُل،شعر و بوریا و زن ستم نبود!

ولی افسوس ما دیر رسیدیم!
ما گل عشق را جستجو می کنیم،...
در عصری که با عشق بیگانه است.


چگونه فکر می‌کنی پنهانی و به چشم نمی‌آیی؟

چگونه فکر می‌کنی پنهانی
و به چشم نمی‌آیی؟

تو که قطره بارانی بر پیراهنم
دکمه طلایی بر آستینم
کتاب کوچکی در دستانم
و زخم کهنه‌ای بر گوشه‌ی لبم

مردم از عطر لباسم می‌فهمند
که معشوقم تویی
از عطر تنم می‌فهمند
که با من بوده‌ای
از بازوی به خواب رفته‌ام می‌فهمند
که زیر سر تو بوده است…

نزار قبانی 

می خواهم عاشق شوم

می خواهم عاشق شوم

بی پروا

صریح

بدون طلب بخشش

ره سپرم در عشق تو


تا نهایت سرگیجگی

تا کرانه های دیوانگی...


نزار قبانی

دوستم داشته باش

دوستم داشته باش
از رفتن بمان!
دستت را به من بده،
که در امتداد دستانت
بندری است برای آرامش!

نزار قبانی

عشق

عشق

از آن مردان شجاع است.

برای ترسو ها

مادرانشان زن میگیرند !


نزار قبانی


دوستم‌ داشته‌ باش‌!

دوستم‌ داشته‌ باش‌!
از رفتن‌ بمان‌!
دستت‌ را به‌ من‌ بده‌،
که‌ در امتدادِ دستانت‌
بندری‌ست‌ برای‌ آرامش‌...!

نزار قبانی
مترجم: یغما گلرویی
از کتاب باران یعنی تو برمی گردی

هرگز پیر نمی شوی

تا وقتی در شعرها و واژه هایم هستی
ترشرو نباش ، شیرین من 
زیرا
گرچه در گذر زمان پیر می شوی
اما در نوشته های من
هرگز پیر نمی شوی
 
نزار قبانی
ترجمه : یدالله گودرزی


بدون تو گریستم

بدون تو گریستم

تمام شب ها را

تمام روزها را

نمی توانم برای تو سالگردی بگیرم

تمام تاریخ عزادار توست

تمام روزها

خورشید را ندیدم بعدتو

پشت ابرها مانده بود

مرا هم بسوی خودت دعوت کن

زمین یخ کرده است

مردم سالهاست صبح را ندیده اند

تا اشکهای من هست

دریاها خروشانند 


نزار قبانی