اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

چه بود؟جز خفگی،جز سکوت و بیم نبود

چه بود؟جز خفگی،جز سکوت و بیم نبود

شبیه خانه ولی خانه ی قدیم نبود


میان برف پریدیم و سهمِ مان چیزی

به جز نوازش شلیکِ مستقیم نبود


تگرگ می زد و طوفان گرفته بود امّا

کسی به فکر دو گنجشکِ روی سیم نبود


تو را به گریه قسم: بازگرد...آن بوسه

برای آنکه خداحافظی کنیم ، نبود


من و تو دور شدیم و خدا نگاه نکرد

من و تو دور شدیم و خدا کریم ...

 

حامد ابراهیم پور

از کتاب آوازهایی از طبقه سوم

نشر فصل پنجم


منتشر شده در : اشعار حامد ابراهیم پور

در آن صبح مه آلود

در آن صبح مه آلود 
مانده بودم
رفتنت را
یک کمی باور کنم ...
تا که دیدم پای تو جا مانده است !

محمد علی رستمی


در سرزمین من زنی از جنس آه نیست

در سرزمین من زنی از جنس آه نیست 

این یک حقیقت است که در برکه ماه نیست

 

این یک حقیقت است که در هفت شهر عشق

دیگر دلی برای سفر رو به راه نیست

 

راندند مردم از دل پر کینه، عشق را 

گفتند: جای مست در این خانقاه نیست

 

دنیا بدون عشق چه دنیای مضحکی‌ست 

شطرنج مسخره‌ست زمانی که شاه نیست

 

زن یک پرنده است که در عصر احتمال

گاهی میان پنجره‌ها هست و گاه نیست

 

افسرده می‌شوی اگر ای دوست حس کنی

جز میله‌های سرد قفس تکیه گاه نیست

 

در عشق آن که یکسره دل باخت، برده است

در این قمار صحبتی از اشتباه نیست

 

فردا که گسترند ترازوی داد را، 

آن‌جا که کوه بیشتر از پرّ کاه نیست، 

 

سودابه روسپید و سیاووش روسفید

در رستخیز عشق کسی روسیاه نیست


علیرضا بدیع


منتشر شده در : اشعار علیرضا بدیع

دختر ابلیس اقلیما چشمهای تو چه نامردند

دختر ابلیس اقلیما چشمهای تو چه نامردند

آن حرامی های لامذهب بر سر انسان چه آوردند


هم شریک قسمت هابیل هم شریک جرم قابیلند

بارها چشمان شیطان نیز پیش چشمانت کم آوردند


نه فقط قابیل عاشق را گرگ دست آموز خود کردی

چشمهای میشی ات حتی گرگها را هارتر کردند


لحظه ای این لحظه ای آنند چشمهایت عین شیطانند

در زمان وسوسه خونگرم در زمان مرگ خونسردند


داستان کهنه ی کینه کینه ی ابلیس از انسان

گنگ بود و چشمهای تو متن آن را ساده تر کردند


قاتل زیبای جد من! ای عروس وحشی آدم

شاعران یک عمر دنبال قاتلی همچون تو می گردند


 غلامرضا طریقى


پی نوشت شاعر:

معنای عبارت "اقلیما" در لغتنامه دهخدا: اقلیما. [ اَ ] (اِخ ) بر وزن مه سیما نام دختر آدم علیه السلام است . (برهان ) (آنندراج ) (هفت قلزم ) : حوا از آدم بار گرفت و پسری و دختری بیاورد پسر را قابیل نام کرد و دختر را اقلیما و سخت باجمال بود. (قصص الانبیاء ص 24). رجوع به اقلیمیا شود.

به روایتی اختلاف هابیل و قابیل بر سر اقلیما بوده است.

اقلیما به علت همزاد بودن با قابیل باید با هابیل ازدواج می کرد و قابیل تاب از دست دادن آن زیبایی را نداشت.


منتشر شده در : اشعار غلامرضا طریقی

مرا کُشتند و تن کردند رختِ سوگ، یارانم!

مرا کُشتند و تن کردند رختِ سوگ، یارانم!
برایم مضحک است آه و فغانِ سوگوارانم

قطاری کهنه ام، اما چه جای شکوه از مردم؟!
شکسته شیشه ام را سنگِ لطفِ همقطارانم

تو را با دیگران می بینم و در "صبر" می سوزم
کی ام من؟ روزه داری در میان روزه خوارانم

به تو اصلا نمی آیم، به تو ای خوبی مطلق
کنارِ تو چنان عکس رضاخان در جــــمارانم!

تو هم نه، دیگری با چشم مستش میکشد ما را
امید زنده ماندن نیست، شمعی زیر بارانم...

حسین زحمتکش

منتشر شده در : اشعار حسین زحمتکش

گرمای مردادی تن تو

گرمای مردادی تن تو

نفس هر کسی را می گیرد

و من

چه عاشقانه 

گرم می شوم

می سوزم

و دوباره

هر مرداد

عاشقت می شوم انگار...


علیرضا اسفندیاری


از سر زندگی ات سایه یِ غم کم باشد

از سر زندگی ات سایه یِ غم کم باشد
روزهایت تهی از واژه یِ «ماتم» باشد

حال خوبی است که در لحظه یِ حوّا شدنت
پیشِ تو خوب ترین بچّه یِ آدم باشد

رو به محبوب نشینی و هوا پر شده از
عطرِ جادوییِ صد شاخه یِ مریم باشد

در بهشتی تو،اگر لحظه یِ نوشیدنِ آب
قسمتت پاکیِ سرچشمه یِ زمزم باشد

نامه ی شادیِ احساس تو با مُهرِ خدا
خالی از بودنِ هر نکته یِ مبهم باشد

بارش ابرِ رباعی و دوبیتی و غزل
بر سرِ باغِ خیالِ تو منظّم باشد

وای غوغاست... اگر لحظه ی بارانِ لطیف
شجریانی و یک بوسه فراهم باشد

 جواد مزنگی

منتشر شده در : اشعار جواد مزنگی

آنقدر پُرم از تو، که کم مانده ببارم - غلامرضا طریقی

آنقدر پُرم از تو، که کم مانده ببارم

در متن نگاهت،غزلی تازه بکارم


من بی تو دلم را چه کنم، بی تو دلم را

اما نه دراین سینه دلی بی تو ندارم


باشد بروآسوده خدا با توعزیزم

باید که به این خاطره ها دل بسپارم


حالا همه شب حال و هوای شب مرگ است

حالا که غمت مانده به جای تو کنارم


ای کاش بیایی و ببینی به چه حالی

افتاده از آن کوچه ی بی ماه گذارم


شاید به تمنای تو یک شب بروم تا

آنجا که نباشد کسی ازایل و تبارم


می یابمت آری به دلم فال توافتاد

هرچند کمی زود ، کمی دیر، بهارم


غلامرضا طریقی


منتشر شده در : اشعار غلامرضا طریقی

چگونه برگشتی؟

جاده‌ای بودم
باریک، به اندازۀ یک‌نفر
و طولانی و یک‌طرفه
آن‌قدرکه باید عصازنان 
به روزهای پیری و کوری‌ام می‌رسیدی

چگونه برگشتی؟
به روزهای پیش از بوسیده‌شدن
چگونه برگشتی؟

 لیلا کردبچه 
از کتاب یکشب پرنده ای...

منتشر شده در : اشعار لیلا کردبچه