آنقدر پُرم از تو، که کم مانده ببارم
در متن نگاهت،غزلی تازه بکارم
من بی تو دلم را چه کنم، بی تو دلم را
اما نه دراین سینه دلی بی تو ندارم
باشد بروآسوده خدا با توعزیزم
باید که به این خاطره ها دل بسپارم
حالا همه شب حال و هوای شب مرگ است
حالا که غمت مانده به جای تو کنارم
ای کاش بیایی و ببینی به چه حالی
افتاده از آن کوچه ی بی ماه گذارم
شاید به تمنای تو یک شب بروم تا
آنجا که نباشد کسی ازایل و تبارم
می یابمت آری به دلم فال توافتاد
هرچند کمی زود ، کمی دیر، بهارم
غلامرضا طریقی
منتشر شده در : اشعار غلامرضا طریقی
به اوج زود گذر دل مبند و غره مشو
که نصف هر فوران در فرود می گذرد
دردم نهفته به ز طبیبی که بارها
درد مرا شناخت ولی کمترش نکرد
.
.
"غلامرضا طریقی"