کافیست روزی هزاربار
لبها و دندانهایت را در آینه امتحان کنی
و خودت تشخیص دهی کدام شکلک است و کدام خنده،
و یادت باشد پدرت
چگونه هرشب خندههای مصنوعیاش را
در لیوان آب خیس میکرد
تا صبحها لبخند تازهتری به ادارهاش ببرد
اینروزها در آینه لبخند میزنم،
پاورچینپاورچین از خانه بیرون میروم
و مراقبم
چیزی از دهانم نیفتد.
لابد دوستت دارم هنوز
که هنوز
فکر می کنم
از هزار و صد نسخه ی این شعر
یک نسخه را
تو به خانه می بری
و تو تنها تو می فهمی
چند جای این شعر
خط خورده است
لیلا کردبچه