اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

دنیای کودکانه ی انسان شکستنی است!

دنیای کودکانه ی انسان شکستنی است!

کوچک بمان که قد بزرگان شکستنی است!


امروز نان به خواهش مادر نمی خوری

فردا دلت برای همین نان شکستنی است


با بازی عروسک خوش باش که دلت

وقتی شدی عروسک دوران شکستنی است


من نیز مثل تو گل یک خانه بودم و

حتی سرم نمی شد گلدان شکستنی است


من نیز تا زمان خرید دوباره اش

عقلم نمی کشید که فنجان شکستنی است


من نیز روزگاری دندان نداشتم

تا بشنوم که بامشت دندان شکستنی است


باری! بزرگتر که شدم گرگ تر شدم

اما دلم هنوز بدانسان شکستنی است


کودک بمان عزیز دل مادر و پدر

تا نشنوی ابهت آنان شکستنی است!


"غلامرضا طریقی"


جا می خورد از تردی ساق تو پرنده

جا می خورد از تردی ساق تو پرنده
ایمان منی سست وظریف و شکننده 

 هم چون کف امواج خزر چشم گریزی
هم مثل شکوه سبلان خیره کننده
 
می خواست مرا مرگ دهد آنکه نهاده ست
بر خوان لبان تو مربای کشنده 

چون رشته ی ابریشم قالیچه ی شرقی ست
بر پوست شفاف تو رگ های خزنده 

غیر از تو که یک شاخه ی گل بین دو سیبی
چشم چه کسی دیده گل میوه دهنده 

لب های تو اندوخته ی آب حیات است
اسراف نکن این همه در مصرف خنده 

ای قصه ی موعود هزار و یکمین شب
مشتاق تو هستند هزاران شنونده

افسوس که چون اشک توان گذرم نیست
از گونه ی سرخ تو پل گریه و خنده 

عشق تو قماری ست که بازنده ندارد
ای دست تو پیوسته پر از برگ برنده

"غلامرضا طریقی"
 

ای که هوای منی بی تو نفس ادعاست

ای که هوای منی بی تو نفس ادعاست

ذکر کمالات تو تذکرﺓ الاولیا ست


مثنوی معنوی ست قصه ی ما که در آن

آخر هر ماجرا اول یک ماجراست


در صف قند و شکر زندگی ام تلخ شد

قند من افتاده است پس صف بوسه کجاست


بوسه ی گرمی بده تا لبم اذعان کند

بین دو قطب رخت خط لبت استواست


باز هم افتاده در پیچ و خم قامتت

شکر خدا که دلم گمشده در راه راست


ای نه چنین نه چنان در دل من همچنان

عشق زمینی بمان عشق هوایی هواست


"غلامرضا طریقی"


هنگام هوس وضع من و یار یکی نیست

هنگام هوس وضع من و یار یکی نیست

حال همه در لحظه ی افطار یکی نیست


از تک تک اجزای قفس شاکی ام اما

نوع گله ام از در و دیوار یکی نیست


"غلامرضا طریقی" 


من خانه ی ویرانه ام و بی خبر از من

من خانه ی ویرانه ام و بی خبر از من
هر روز خدا می گذرد صد نفر از من

مثل خود شیطان فقط از دور مهیبم
بیهوده گریزان شده نوع بشر از من

چون صخره شب و روز رفیقش شدم اما
دریا به کسی مشت نزد بیشتر از من

در خاطر من هیچ به جز حزن نیاندوخت
آنکس که نمی خواست به جز شعر تر از من

ای عشق بیا آدمی از نو بتراشیم
خوشبخت تر و خوب تر و شاد تر از من

#غلامرضاطریقی

آن کس که می بایست با من همسفر باشد

آن کس که می بایست با من همسفر باشد
باید کمی هم از خودم دیوانه تر باشد! 
 
یاری چنان چون «ویس» می خواهم که با عشق
انگیزه اش در کار سودا سر به سر باشد!
 
«شیری»که با آمیختن با «آهو»یی مغموم
مصداق رویا گونه ی شیر و شکر باشد 
 
«ماه»ی که در عین ظرافت هر چه «عشق»اش گفت
فرمان برد حتی اگر «شق القمر» باشد
 
یاری که همچون شعرهای حضرت حافظ
نامش مرا ذکر شب و ورد سحر باشد 
 
از خویش می پرسم ؟ کجا دنبال او هستی ؟
ـ هر جا که حتی ذره ای از او اثر باشد 
 
می گویم و می دانم این را کاین چنین یاری
در دفتر افسانه پردازان مگر باشد!

"غلامرضا طریقی"

حتی اگر نباشی ، دنیا ادامه دارد!

حتی اگر نباشی ، دنیا ادامه دارد!

دردا که درد امروز فردا ادامه دارد


بعد از تو خاطراتت ماندند تا بدانم

گیرم به شکل کابوس رویا ادامه دارد

 

افسانه چون خود عشق پایان نمی پذیرد

حتی در این تغزل نیما ادامه دارد

 

صدها جمال هر روز چین میخورند اما

تا جذبه ی جنون هست لیلا ادامه دارد

 

سر در هوایی موج او را به صخره کوبید

اما بدون او هم دریا ادامه دارد

 

عشق است و راه دورش راهی که در دل ما

جایی اگر نباشد بی جا ادامه دارد

 

"غلامرضا طریقی"


حالم بد است مثل زمانی که نیستی !

حالم بد است مثل زمانی که نیستی !

دردا که تو همیشه همانی که نیستی !

 

وقتی که مانده ای نگرانی که مانده ای

وقتی که نیستی نگرانی که نیستی ! 

 

عاشق که می شوی نگران خودت نباش

عشق آنچه هستی است نه آنی که نیستی !

 

با عشق هر کجا بروی حی و حاضری

دربند این خیال نمانی که نیستی !

 

تا چند من غزل بنویسم که هستی و

تو با دلی گرفته بخوانی که نیستی !

 

من بی تو در غریب ترین شهر عالمم

بی من تو در کجای جهانی که نیستی ؟ 

 

"غلامرضا طریقی"


غلامرضا طریقی - حالم بد است


حالم بد است مثل زمانی که نیستی !

دردا که تو همیشه همانی که نیستی !

 

"غلامرضا طریقی"