دنیای کودکانه ی انسان شکستنی است!
کوچک بمان که قد بزرگان شکستنی است!
امروز نان به خواهش مادر نمی خوری
فردا دلت برای همین نان شکستنی است
با بازی عروسک خوش باش که دلت
وقتی شدی عروسک دوران شکستنی است
من نیز مثل تو گل یک خانه بودم و
حتی سرم نمی شد گلدان شکستنی است
من نیز تا زمان خرید دوباره اش
عقلم نمی کشید که فنجان شکستنی است
من نیز روزگاری دندان نداشتم
تا بشنوم که بامشت دندان شکستنی است
باری! بزرگتر که شدم گرگ تر شدم
اما دلم هنوز بدانسان شکستنی است
کودک بمان عزیز دل مادر و پدر
تا نشنوی ابهت آنان شکستنی است!
"غلامرضا طریقی"