اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

گاهی به نغمه های دلم گوش می کنم

گاهی به نغمه های دلم گوش می کنم

جز عشق هرچه هست فراموش می کنم


پیری رسید و تار هوس می تنم هنوز

یعنی: شکار لعل لب نوش می کنم


گاهی هم از پیاله ی چشم بتان شهر،

بیتی،قصیده ای ،غزلی نوش میکنم


چون پیچکی که سخت بپیچد به جان سرو

با ماه خویش دست درآغوش می کنم


دیوانه ی سکوتم و لب های بوسه خواه

آواز بوسه ای ست، اگر گوش می کنم


هر بار توبه می کنم از عاشقی و باز

چشمت چه می کند که فراموش می کنم

 

"کمال الدین علاالدینی شورمستی"


آخرش درد دلت، دربه‌درت خواهد کرد

آخرش درد دلت، دربه‌درت خواهد کرد

مهره‌ی مار کسی، کور و کَرت خواهد کرد

 

عشق؛ یک شیشه‌ی انگور کنار افتاده‌ست

که اگر کهنه شود مست‌ترت خواهد کرد

 

از هم‌آن دست که دادی به تو بر خواهد گشت

جگر خون شده‌ام خون‌جگرت خواهد کرد

 

ناگهان چشم کسی سربه‌سرت می‌ذارد

بی‌محلّیش ولی جان به سرت خواهد کرد

 

جرم من خواستن دختر اربابِ دِه است

مادر! این جرم شبی، بی‌پسرت خواهد کرد

 

همه‌ی شهر به آواز من عادت کردند

وقت مرگم گذری با خبرت خواهد کرد

 

"امیر سهرابی"


گیرم که مضطرب شده ای، غم گرفته‌ای

گیرم که مضطرب شده ای، غم گرفته‌ای

دست مرا چه خوب ، که محکم گرفته‌ای

 

به به چه گونه های تر ِ دلبرانه‌ای

گلبرگ های قرمز شبنم گرفته‌ای

 

در "های وهوی" مجلس شادانه دیدمت

کز کرده ای و نوحه ی نو دم گرفته‌ای

 

عید آمد و لباس سیاهت عوض نشد

نوروز هم عزای محرم گرفته‌ای

 

چرخی بزن زمین و زمان زیر و رو شود

شعری بخوان، دوباره که ماتم گرفته‌ای

 

از بس برای خاطر تو گل خریده ام

حساسیت به میخک و مریم گرفته‌ای

 

عشق تو هیچ وقت نرفته است از سرم

با اینکه سالهاست به هیچم گرفته‌ای

 

گاهی اگر که عشق ترا دست کم گرفت

تقصیر توست دست مرا کم گرفته‌ای


"آرش شفاعی"


وقتی میروی..

وقتی میروی..

حواست باشد

حتما خدانگهدار بگویی!
تا خدا حواسش را بیشتر به من بدهد
آخر می دانی 

خدا به هوای تو مرا رها کرده است...!


"ناشناس"


دﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻢ

دﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻢ

ﺩﻟﻢ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽﻃﻠﺒﺪ

...

ﺍﯾﻦ ﭼﻨﺪ ﺳﻄﺮ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻢ

ﮐﻪ ﺑﺪﺍﻧﯽ

ﺛﺎﻧﯿﻪﻫﺎ

ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﺬﺭﺩ

ﭘﺮ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺗﻮﺳﺖ

 ﭘﺮ ﺍﺯ ﻭﺍﺝﻫﺎﯼ ﺑﺎ ﺷﮑﻮﻫﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ

...

ﺑﮕﺬﺭﯾﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ

ﯾﺎﺱﻫﺎﯼ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﻣﯽﺷﮑﻔﻨﺪ

ﺍﺑﺮﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﻬﺎﺭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﯽﺭﻗﺼﻨﺪ

ﺷﻤﻌﺪﺍﻧﯽﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﻋﻄﺮﺁﮔﯿﻦ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﻫﻮﺍ ﺭﺍ

ﭼﻠﭽﻠﻪﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺳﺮﻭﺩ ﻋﺸﻖ ﺳﺮ ﺩﺍﺩﻩﺍﻧﺪ

ﺩﺷﺖﻫﺎﯼ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﻕ ﻋﺸﻖ ﺗﻮﺳﺖ

...

ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻬﺎﻧﻪﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﻦ ﺗﻮﯾﯽ

ﻭ ﺑﮕﺬﺭﯾﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ

ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻓﺘﺮﻫﺎﯾﻢ ﺑﻪﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮ ﻭﺭﻕ ﺧﻮﺭﺩﻩﺍﻧﺪ

...

ﻣﻦ ﻣﺎﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﻣﯽﮐﻨﻢ

ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﻢ

ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﻣﯽﺭﻗﺼﻢ

ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﻣﯽﻣﺎﻧﻢ

 ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﻣﯽﻣﯿﺮﻡ.

 

"شهره روحبانی"

 ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻓﺘﺮﻫﺎﯾﻢ ﺑﻪﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮ ﻭﺭﻕ ﺧﻮﺭﺩﻩﺍﻧﺪ


بارها به دنیا آمده ام

بارها به دنیا آمده ام
تا دست کم
یکی از من
مرگ را در آغوشت تجربه کرده باشد.

"روزبه سوهانی"

از کتاب: کشوری با دکمه های باز