اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

یاری به دست کن که به امید راحتش

یاری به دست کن که به امید راحتش

واجب کند که صبر کنی بر جراحتش


ما را که ره دهد به سراپرده وصال

ای باد صبحدم خبری ده ز ساحتش


باران چون ستاره‌ام از دیدگان بریخت

رویی که صبح خیره شود در صباحتش


هر گه که گویم این دل ریشم درست شد

بر وی پراکند نمکی از ملاحتش


هرچ آن قبیحتر بکند یار دوست روی

داند که چشم دوست نبیند قباحتش


بیچاره‌ای که صورت رویت خیال بست

بی دیدنت خیال مبند استراحتش


با چشم نیم خواب تو خشم آیدم همی

از چشم‌های نرگس و چندان وقاحتش


رفتار شاهد و لب خندان و روی خوب

چون آدمی طمع نکند در سماحتش


سعدی که داد وصف همه نیکوان به داد

عاجز بماند در تو زبان فصاحتش


سعدی

سایر اشعار : سعدی

اولین بوسه

همیشه دوست داشتم بدانم 
اولین بوسه چگونه شکل گرفت ؟
از روی هوس بود یا دوست داشتن محض ؟
چه حسی در دو طرف ایجاد کرد ؟
چگونه به دیگران سرایتش دادند و 
ای کاش سناریوی اولین بوسه را داشتم 

آندره  تارکوفسکی


فاصله ها هیچ وقت

علی محمد افغانی


فاصله ها هیچ وقت 

دوست داشتن را کمرنگ 

نمی کنند 

بلکه دلتنگی را بیشتر می کنند 


علی محمد افغانی

تو را دوست داشتن دردآور است

تو را دوست داشتن دردآور است
زیباترین درد
و میدانم که مرا دوست داشتن دردآور است

آزارم می دهد اینکه دوستت دارم
چه آزار زیبایی
و خوب می دانم
آزارت می دهد اینکه دوستم داری
و چه آزار زیباتری

ران ویلیس 
ترجمه : مصطفی خدایگان


تو زخم تازه ای به من نزدی

تو زخم تازه ای به من نزدی 
فقط خنجری را 
از پشتم بیرون کشیدی 
و در قلبم فرو کردی 

نسترن وثوقی


امشب نفس تو می وزد در گوشم

امشب نفس تو می وزد در گوشم

عطری زده ام، لباس نو می پوشم


با سینی چای بوسه ی تازه بیار 

من چای بدون قند کی می نوشم؟


آرش شفاعی

سایر اشعار : آرش شفاعی

آن روز که دنبال تو راه افتادم

آن روز که دنبال تو راه افتادم

از ترس گناه، در گناه افتادم


من یوسف بی برادری بودم که-

با دست خودم درون چاه افتادم!


امید صباغ نو


سایر اشعار : امید صباغ نو

دلبسته ام

دلبسته ام

هیچ چیز آرامم نمی کند

من چه می‌‌دانستم

افسردگی دارد دوست داشتن


امیروجود


سایر اشعار : امیر وجود

یک‌روز فهمیدیم

و یک‌روز فهمیدیم «عزیزم»

نام کوچک هیچ‌کدام‌مان نیست

و شام‌خوردن زیر نور شمع

چشم‌هایمان را کم‌سو می‌کند


سقف

بهانۀ مشترکی بود

که باید از هم می‌گرفتیم

و تاریکی موّاجِ خانه را به دو نیم می‌کردیم

نیمی

با ماهیان کوچک تاریک

نیمی

با سنگ‌ریزه‌ها و صدف‌ها

و آب‌های راکد تاریک


تاریکی از دیوارهای شیشه‌ای نشت کرده‌بود

و ما

دو حبابِ کنارهم بودیم

که می‌ترسیدیم هنگام یکی‌شدن

نبینیم کدام‌مان نابود می‌شود


لیلا کردبچه

از کتاب یکشب پرنده ای


سایر اشعار : لیلا کردبچه

تا می‌کشم خطوطِ تو را پاک می‌شوی

تا می‌کشم خطوطِ تو را پاک می‌شوی

داری کمی فراتر از ادراک می‌شوی

 

هرلحظه از نگاهِ دلم می‌چکی ولی

با دستمالِ کاغذی‌ام پاک می‌شوی

 

این عابران که می‌گذرند از خیال من

مشکوک نیستند تو شکاک می‌شوی

 

تو زنده‌ای هنوز برایم گمان نکن

در گورِ خاطرات خوشم خاک می‌شوی

 

باید به شهرِ عشق تو با احتیاط رفت

وقتی که عاشقی چه خطرناک می‌شوی!


زنده یاد نجمه زارع


سایر اشعار : نجمه زارع