اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

یک‌روز فهمیدیم

و یک‌روز فهمیدیم «عزیزم»

نام کوچک هیچ‌کدام‌مان نیست

و شام‌خوردن زیر نور شمع

چشم‌هایمان را کم‌سو می‌کند


سقف

بهانۀ مشترکی بود

که باید از هم می‌گرفتیم

و تاریکی موّاجِ خانه را به دو نیم می‌کردیم

نیمی

با ماهیان کوچک تاریک

نیمی

با سنگ‌ریزه‌ها و صدف‌ها

و آب‌های راکد تاریک


تاریکی از دیوارهای شیشه‌ای نشت کرده‌بود

و ما

دو حبابِ کنارهم بودیم

که می‌ترسیدیم هنگام یکی‌شدن

نبینیم کدام‌مان نابود می‌شود


لیلا کردبچه

از کتاب یکشب پرنده ای


سایر اشعار : لیلا کردبچه

دیروز ...

دیروز

می‌ترسیدم از بازکردن دری

که پشتش در بستۀ دیگری باشد

امروز می‌ترسم از دری

که پشتش در دیگری نباشد.


لیلا کردبچه


سایر اشعار : لیلا کردبچه

میان بازوان تو امنیتی‌ست

لیلا کردبچه


من از رعد و برق نمی‌ترسم

امّا میان بازوان تو امنیتی‌ست

که ترس را زیبا می‌کند


لیلا کردبچه

سایر اشعار : لیلا کردبچه

نمی‌توانم خودم را به دیوار بکوبم - لیلا کردبچه

نمی‌توانم خودم را به دیوار بکوبم

نمی‌توانم خودم را به آلبوم بچسبانم

نمی‌توانم بروم خیابان، داد بزنم: «نگاهم کنید!» .

من

خاطرۀ دست‌های توأم

سکانس عاشقانۀ فیلمی اجتماعی 

که پیش از اکران عمومی

باید

بریده می‌شدم.


"لیلا کردبچه" 

از کتاب آوازکرگدن


جاده‌ها جایی اگر برای رفتن داشتند

جاده‌ها جایی اگر برای رفتن داشتند

تکان‌دادن دست 

دو معنای کاملاً متفاوت نداشت 

غربت

با پوشیدن کفش‌هایت آغاز نمی‌شد 

و دستی‌که پشت سرت آب می‌ریخت

جاده‌ها را به زمین کوک نمی‌زد 

یک‌روز برمی‌گردی که باد

تمام آدم‌ها را برده‌ست 

جاده‌ها مثل کلاف سردرگمی دور خود پیچیده‌اند

و زمین یک گلولۀ کاموایی بزرگ شده‌ست

که برای تنهاییِ عصرهای یخ‌بندانت

خیالبافی می‌کند


"لیلاکردبچه"

 یک‌شب پرنده‌ای...

نشر نیماژ


چندسال است؟

چندسال است؟

که وقتی می‌گویم باران،

واقعاً منظورم باران است

وقتی می‌گویم پاییز،

واقعاً پاییز است

و وقتی به تو فکر می‌کنم

واقعاً منظوری ندارم


"لیلا کردبچه"