بعد هر حادثه امداد رسانی رسم است
لعنتی! لمس تنت زلزله ی بم دارد
"علی صفری"
ﺩﺭ ﺁﻏـــــــوش ﺑﮕﯿﺮم
ﭼﻮﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻨﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻢ ﺭﺍ
ﻭ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻬﺎﺭ ﺭﺍ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻓﺼﻞ ﻫﺎ ﺩﻭﺭﯼ ...
"هانی محمدی"
لایق وفا باشی او جفا کند سخت است
مثل یک غریبه اگر با تو تا کند سخت است
مست دیدنش بشوی، غرق بوسه اش بکنی
او برای یک لبخند پا به پا کند سخت است
اسم کوچکش دایم ذکر هر شبت باشد
او به نام فامیل ت اکتفا کند سخت است
عاشقی که زوری نیست، چاره غیر دوری نیست!
او برای این دوری هی دعا کند سخت است...
دل بریدن آسان است ، دل اگر مدد بکند
قانع کردن این دل ، سخت به خدا سخت است
"نازنین مرادی"
گاهی به نغمه های دلم گوش می کنم
جز عشق هرچه هست فراموش می کنم
پیری رسید و تار هوس می تنم هنوز
یعنی: شکار لعل لب نوش می کنم
گاهی هم از پیاله ی چشم بتان شهر،
بیتی،قصیده ای ،غزلی نوش میکنم
چون پیچکی که سخت بپیچد به جان سرو
با ماه خویش دست درآغوش می کنم
دیوانه ی سکوتم و لب های بوسه خواه
آواز بوسه ای ست، اگر گوش می کنم
هر بار توبه می کنم از عاشقی و باز
چشمت چه می کند که فراموش می کنم
"کمال الدین علاالدینی شورمستی"
معنی بخشیدن یک دل به یک لبخند چیست؟
من پشیمانم بگو تاوان آن سوگند چیست؟
گاه اگر از دوست پیغامی نیاید بهتر است
داستانهایی که مردم از تو میگویند چیست؟
خود قضاوت کن اگر درمان دردم عشق توست
این سرآشفته و این قلب ناخرسند چیست؟
چند روز از عمر گلهای بهاری مانده است
ارزش جانکندن گلها در این یک چند چیست؟
از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش
چاره ی معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست؟
عشق، نفرت، شوق، بیزاری، تمنا یا گریز
حاصل آغوش گرم آتش و اسفند چیست؟
"فاضل نظری"
باید می گذاشتی عاشقت بمانم
عشق چیزی نیست
که هر دقیقه
هر روز، اتفاق بیفتد
اگر افتاد
باید دو دستی چسبیدش
باید می گذاشتی دو دستی بچسبم
به قایق هایی که نجاتمان می دادند
به رویاهایم
به عشق
زندگی اقیانوس دیوانه ای ست...
"مهدیه لطیفی"
شعر و شاعری را بی خیال
این بار که به دنیا آمدم ...
گره ی روسری ات می شوم
من هی ...
و به هر بهانه ای
خودم را وا می کنم از سرت
و تو محکمتر از قبل ...
گره ام میزنی پیش خودت.
"حمید جدیدی"
پس از دیدار تو
همواره شادمان بوده ام
ولی دائم در نگرانی
نگران اینکه شاید از من ناامید شوی
نگران اینکه دوستی مان به پایان رسد
نگران اینکه شاید از بودن با من شاد نباشی
نگران اینکه شاید برای تو اتفاقی بیفتد
عاشق تو شده ام
و شاید نگرانی فراوان من
به خاطر عشق من به توست
"سوزان پولیس شوتز"
از کتاب سرخ به رنگ عشق
ترجمه: رویا پرتوی