-
اسم خود را حذف کردم از صف اهدای عضو
چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 15:50
اسم خود را حذف کردم از صف اهدای عضو قلب عاشق ها که دیگر قابل پیوند نیست "علی صفری"
-
فدای آن کمان های به هم پیوسته ات، هر یک
سهشنبه 29 اردیبهشت 1394 15:52
فدای آن کمان های به هم پیوسته ات، هر یک جدا دخل مرا می آورد پیوند لازم نیست "بهمن صباغ زاده"
-
شاعر تویی و هر غزلم طعمِ لب توست
یکشنبه 20 اردیبهشت 1394 20:16
شاعر تویی و هر غزلم طعمِ لب توست بگذار شود فاش برای همه رازم ... "شهراد میدری"
-
عاشقی چیست به جز شادی و مهر و غم و قهر ؟!
یکشنبه 20 اردیبهشت 1394 00:24
عاشقی چیست به جز شادی و مهر و غم و قهر ؟! نه من از قهر تو غمگین، نه تو از مهرم شاد "فاضل نظری"
-
دهانم پر از دوست داشتنت بود
سهشنبه 15 اردیبهشت 1394 02:42
دهانم پر از دوست داشتنت بود دَم نزدم تا خودت را زیر درخت زندگی ام برسانی من پرنده ای منتظر بودم که سال های سال نُت آوازش را به نوکش گرفت. "محسن حسینخانی"
-
با تمام وجود دوستت دارم
پنجشنبه 10 اردیبهشت 1394 03:27
گاه بیان احساسات دشوار است ولی می خواهم بدانی که تا چه حد دوستت دارم صبح هنگام که چشم می گشایم و تو را در کنار خود می بینم از با تو بودن شادمان می شوم به تو احترام می گذارم تو را تحسین می کنم با تمام وجود دوستت دارم هر روز صبح که چشم می گشایم و تو را در کنار خود می بینم می دانم هر چه پیش آید اهمیتی ندارد آن روز،روز...
-
پرم از شوق آغوش تو و ... بد می شود اما
سهشنبه 8 اردیبهشت 1394 16:13
پرم از شوق آغوش تو و ... بد می شود اما تو را بوسیدن و... نقض نجابت می شود اما تمام روز می خواهم فراموشش کنم افسوس خیالش دم به دم از خاطرم رد می شود اما اوایل گاه گاهی بود این طغیان آتشناک اخیرا لعنتی یکریز و ممتد می شود اما خیال بوسه ات صد بار تا حالا مرا می کشت هوای بار دیگر دیدنت سد می شود اما دلم روزی هزاران بار...
-
شبی دست از سرم بدار و سر بر شانه ام بگذار
شنبه 5 اردیبهشت 1394 23:33
شبی دست از سرم بدار و سر بر شانه ام بگذار بکش بر سینه این دیوانه ی حالی به حالی را "اصغر معاذی"
-
گیرم که مضطرب شده ای، غم گرفتهای
شنبه 5 اردیبهشت 1394 18:45
گیرم که مضطرب شده ای، غم گرفتهای دست مرا چه خوب ، که محکم گرفتهای به به چه گونه های تر ِ دلبرانهای گلبرگ های قرمز شبنم گرفتهای در "های وهوی" مجلس شادانه دیدمت کز کرده ای و نوحه ی نو دم گرفتهای عید آمد و لباس سیاهت عوض نشد نوروز هم عزای محرم گرفتهای چرخی بزن زمین و زمان زیر و رو شود شعری بخوان، دوباره...
-
شود تا ظلمتم از بازی چشمت چراغانی
شنبه 5 اردیبهشت 1394 15:42
شود تا ظلمتم از بازی چشمت چراغانی مرا دریاب ، ای خورشید در چشم تو زندانی ! خوش آن روز که بینم باغ خشک آرزویم را به جادوی بهار خنده هایت می شکوفانی بهار از رشک گل های شکر خند تو خواهد مرد که تنها بر لب نوش تو می زیبد ، گل افشانی شراب چشم های تو مرا خواهد گرفت از من اگر پیمانه ای از آن به چشمانم بنوشانی یقین دارم که در...
-
باید می گذاشتی عاشقت بمانم
پنجشنبه 3 اردیبهشت 1394 02:57
باید می گذاشتی عاشقت بمانم عشق چیزی نیست که هر دقیقه هر روز، اتفاق بیفتد اگر افتاد باید دو دستی چسبیدش باید می گذاشتی دو دستی بچسبم به قایق هایی که نجاتمان می دادند به رویاهایم به عشق زندگی اقیانوس دیوانه ای ست... "مهدیه لطیفی"
-
کاش خیاطِ بهتری بودی
پنجشنبه 3 اردیبهشت 1394 02:54
کاش خیاطِ بهتری بودی این تنهایی به تنم زار میزند و جیب هایش بزرگ تر از آن است که با دست هایِ من پر شود باید از فردا کمی بیشتر غصه بخورم...! "سمانه سوادی"
-
ناگهان می آید و در سینه می لرزد دلم
چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394 15:57
ناگهان می آید و در سینه می لرزد دلم هر چه جز یاد تو را با خاک یکسان می کند "مژگان عباسلو"
-
شعر و شاعری را بی خیال
چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394 02:52
شعر و شاعری را بی خیال این بار که به دنیا آمدم ... گره ی روسری ات می شوم من هی ... و به هر بهانه ای خودم را وا می کنم از سرت و تو محکمتر از قبل ... گره ام میزنی پیش خودت. "حمید جدیدی"
-
وقتی میروی..
چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394 02:49
وقتی میروی.. حواست باشد حتما خدانگهدار بگویی! تا خدا حواسش را بیشتر به من بدهد آخر می دانی خدا به هوای تو مرا رها کرده است...! "ناشناس"
-
عشق تو را من اختراع کردم
چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394 02:46
عشق تو را من اختراع کردم تا در زیر باران بدون چتر نباشم پیام های دروغین از عشق تو برای خودم فرستادم ! عشق تو را اختراع کردم چونان کسی که در تاریکی تنها می خواند، تا نترسد! "غاده السمان"
-
بدنت بکرترین سوژه ی نقاشی ها
سهشنبه 1 اردیبهشت 1394 15:34
بدنت بکرترین سوژه ی نقاشی ها و لبت منبع الهام غزل پاشی ها با نگاهت همه ی زندگی ام بر هم ریخت عشق شد ساده ترین شکل فروپاشی ها چشم تو هر طرف افتاد فقط کشته گرفت مثل چاقو که بیفتد به کف ناشی ها ماهی قرمزم و دلخوشیم این شده که عکس ماه تو بیفتد به تن کاشی ها بنشین چای بریزم که کمی مست شویم دلخوشم کرده همین پیش تو عیاشی ها...
-
گر پا دهد برای تو سر نیز می دهم
دوشنبه 31 فروردین 1394 20:02
گر پا دهد برای تو سر نیز می دهم اینجا به دل سپردن من گیر داده اند "فرامرز عرب عامری"
-
پشت دیوار همین کوچه به دارم بزنید
دوشنبه 31 فروردین 1394 14:24
پشت دیوار همین کوچه به دارم بزنید من که رفتم ... بنشینید و هوارم بزنید باد هم آگهی مرگ مرا خواهد برد بنوسید که: "بد بودم" و جارم بزنید من از آیین شما سیر شدم.. سیر شدم پنجه در هر چه که من واهمه دارم بزنید دست هایم چقدر بود و به دریا نرسید؟! خبر مرگ مرا طعنه به یارم بزنید آی! آنها!! که به بی برگی من می خندید!...
-
قلم و دفتر و یک جرعه می و دست دعا
یکشنبه 30 فروردین 1394 16:02
قلم و دفتر و یک جرعه می و دست دعا با همین لشکریان کوی تو را می گیرم "صادق داوری"
-
گرگ
یکشنبه 30 فروردین 1394 14:39
گرگ شنگول را خورده است گرگ منگول را تکه تکه مى کند بلند شو پسرم! این قصه براى نخوابیدن است " گروس عبدالملکیان " از کتابِ "هیچ چیز مثل مرگ تازه نیست" ** گروس عبدالملکیان (زاده ۱۸ مهر ۱۳۵۹ در تهران) شاعر ایرانی و دبیر بخش شعر نشر چشمه است. او فرزند محمدرضا عبدالملکیان شاعر معاصر ایرانی است.
-
دﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻢ
یکشنبه 30 فروردین 1394 01:10
دﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻢ ﺩﻟﻢ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽﻃﻠﺒﺪ ... ﺍﯾﻦ ﭼﻨﺪ ﺳﻄﺮ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺛﺎﻧﯿﻪﻫﺎ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﺬﺭﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺗﻮﺳﺖ ﻭ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻭﺍﺝﻫﺎﯼ ﺑﺎ ﺷﮑﻮﻫﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ... ﺑﮕﺬﺭﯾﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﺎﺱﻫﺎﯼ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﻣﯽﺷﮑﻔﻨﺪ ﺍﺑﺮﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﻬﺎﺭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﯽﺭﻗﺼﻨﺪ ﺷﻤﻌﺪﺍﻧﯽﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﻋﻄﺮﺁﮔﯿﻦ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﻫﻮﺍ ﺭﺍ ﭼﻠﭽﻠﻪﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ...
-
به کسی که دوستش داری بگو
یکشنبه 30 فروردین 1394 00:58
به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی چون زمانی که از دستش بدی مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی او دیگر صدایت را نخواهد شنید...! "پابلو نرودا"
-
چه باید کرد، پا در بند دوریهای بعد از تو
شنبه 29 فروردین 1394 16:49
چه باید کرد، پا در بند دوریهای بعد از تو نشستن چشم در چشم ِ صبوریهای بعد از تو چرا در قهوه خانه چشمها اینقدر تاریکاند چه غمگیناند قلیانها و قوریهای بعد از تو شبیه جادهی یک روستای نیمه متروکم که آشفتهاست خوابش از عبوریهای بعد از تو غمت با آنچنان سوزی نشسته در صدای شب که خون می بارد انگشت چگوریهای بعد از تو به...
-
بی نوش لبت دچار نیشم برگرد
شنبه 29 فروردین 1394 16:34
بی نوش لبت دچار نیشم برگرد آزردۀ بیگانه و خویشم برگرد یک لحظۀ پیش اگر چه رفتی اما تنگ است دلم نرفته پیشم برگرد "آرش شفاعی"
-
بارها به دنیا آمده ام
جمعه 28 فروردین 1394 01:19
بارها به دنیا آمده ام تا دست کم یکی از من مرگ را در آغوشت تجربه کرده باشد. "روزبه سوهانی" از کتاب: کشوری با دکمه های باز
-
همیشه زود رسیدم!
جمعه 28 فروردین 1394 01:16
چند سال زودتر رسیده بودم به ایستگاه و مسافرم نیامده بود ... در نقاشیهای پنج سالگیام خطوطِ اندامِ دختری پیدا بود که در کنار شیروانی خانهای آمدن مردی را انتظار میکشید ! در ده سالهگی به مدرسه میرفتم برای اینکه بتوانم نامه ای برای تو بنویسم ! در پانزده سالهگی زنگهای آخر تمام روزهای هفته را از مدرسه می گریختم چون...
-
بعضی چیزها نیاز به دل ندارند
جمعه 28 فروردین 1394 01:12
بعضی چیزها نیاز به دل ندارند مثل همین تک درخت دود گرفته ی کنار پیاده رو که می خواهد یک تنه برای این خیابان شلوغ اکسیژن بسازد . ... "محسن حسینخانی" از مجموعه: این عاشقانه های کوچک یک روز بزرگ می شوند
-
منم درختی که ...
سهشنبه 25 فروردین 1394 01:21
منم درختی که برگ هایش را ریخت تا تو ماه را از میان شاخه هایش تماشا کنی. "علیرضا روشن"
-
ﺁﺧﺮﯾﻦ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ
دوشنبه 24 فروردین 1394 01:27
ﺁﺧﺮﯾﻦ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ ﺍﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻏﻤﮕﯿﻨﻢ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻗﻔﺲِ ﺧﺎﻟﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺁﺯﺍﺩ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ... "ﮔﺮﻭﺱ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻠﮑﯿﺎﻥ" ﺍﺯ ﻣﺠﻤﻮﻋﮥ "ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻦ" نشر چشمه