دیوار رویاروی من از جنس خاک و سنگ نیست
یک عمر زندان توام، یک عمر کتمان می کنم
"عبدالجبار کاکایی"
هرکه در عشق سر از قله برآرد هنر است
همه تا دامنه ی کوه تحمل دارند
"مژگان عباسلو"
فدای آن کمان های به هم پیوسته ات، هر یک
جدا دخل مرا می آورد پیوند لازم نیست
"بهمن صباغ زاده"
شاعر تویی و هر غزلم طعمِ لب توست
بگذار شود فاش برای همه رازم ...
"شهراد میدری"
عاشقی چیست به جز شادی و مهر و غم و قهر ؟!
نه من از قهر تو غمگین، نه تو از مهرم شاد
"فاضل نظری"
شبی دست از سرم بدار و سر بر شانه ام بگذار
بکش بر سینه این دیوانه ی حالی به حالی را
"اصغر معاذی"
گر پا دهد برای تو سر نیز می دهم
اینجا به دل سپردن من گیر داده اند
"فرامرز عرب عامری"