شهر چشمان تو شیراز، چو غزل چو شعر حافظ
بنشینی و بخوانی، زیر دروازه ی قرآن
"جواد قادری مهر"
یک نفر تمام قلب من به رهن چشم های اوست
یک نفر که روز هم ستاره ی نگاش چیدنی ست
"لیلا عبدی"
ز شرم او نگاهم دست و پا گم کرد چون طفلی
که چشمش وقت گل چیدن به چشم باغبان افتد
"صائب تبریزی"
ماه شهریور پر است از خاطراتِ عشقِ من
من به جان تا زنده باشم، عاشق شهریورم
"مهدی اخوان ثالث"
تو نوری، در دلم شوری، گلستانی و بارانی
و چشمان تو می بارند، شعرم را که می خوانی
"امیر طاهری"
خواستم با شاعری کم کم فراموشت کنم
شعر هم از روی دوشم هیچ باری برنداشت
"سورنا جوکار"
پرستویی که با تو هم قفس باشد نمی ترسد
بدزدند آب و نانش را، بگیرند آسمانش را
"علی سلیمانی"
بعد هر حادثه امداد رسانی رسم است
لعنتی! لمس تنت زلزله ی بم دارد
"علی صفری"