گر چه با تقدیر ناچار از مدارا کردنم
عشق اگر حق است، این حق تا ابد برگردنم
تا بپندارم که سهمی دارم از پروانگی
پیلهای پیچیده از غمهای عالم برتنم
بر سر این سرو، آخر برف هم منت گذاشت
دست زیر شانهام مگذار! باید بشکنم
من که عمری دل برای دوستان سوزاندهام
حال باید دل بسوزاند برایم دشمنم
گر چه از آغوش تو سهمی ندارم جز خیال
بوی گیسوی تو را میجویم از پیراهنم
عاشقی با گریه سر بر شانه یاری گذاشت
از تو میپرسم بگو ای عشق! آیا این منم؟
"فاضل نظری"
"کتاب" اثر جدید فاضل نظری، که اردیبهشت ماه ۹۵ رونمایی شده است.
میخرامد غزالی تازه در اندیشه ما
شاید آهوی تو رد میشود از بیشه ما
دانه سرخ اناریم و نگه داشتهاند
دل چون سنگ تو را در دل چون شیشه ما
اگر از کشته خود نام و نشان میپرسی
عاشقی شیوه ما بود و جنون پیشه ما
سرنوشت تو هم ای عشق! فراموشی بود
حک نمیکرد اگر نام تو را تیشه ما
ما دو سرویم، در آغوش هم افتاده به خاک
چشم بگشا که گره خورده به هم ریشه ما
"فاضل نظری"
"کتاب" اثر جدید فاضل نظری، که اردیبهشت ماه ۹۵ رونمایی شده است.