آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست
حال وقتی به لب پنجره می آیی نیست
فاضل نظری
گویی به خواب بود،جوانی مان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود...
قیصر امین پور
دوباره عهد میکنی که نشکنی دل مرا
چه وعدهها که می دهی به رغم ناتوانیت
کاظم بهمنی
من خانهات هستم،چه میخواهی عزیزم
از این مسافرخانههای بین راهی؟
اعظم سعادتمند
روزی برای عاشقان خسته از دنیا
جای قرار ما زیارتگاه خواهد بود
اعظم سعادتمند
از بهر چه در مجلس جانانه نباشم
گرد سر آن شمع چو پروانه نباشم
.
بیموجب از او رنجم و بیوجه کنم صلح
اینها نکنم عاشق دیوانه نباشم
.
صد فصل بهار آید و بیرون ننهم گام
ترسم که بیایی تو و در خانه نباشم
.
بیگانه شوم از تو که بیگانه پرستی
آزار کشم گر ز تو بیگانه نباشم
.
وحشی صفت از نرگس مخمور تو مستم
زانست که بی نعرهٔ مستانه نباشم
وحشی بافقی
اشک است و فراق است و غم و سرزنش و درد
اینها همه از عشق تو تاوان قشنگیست
سیدهادی بهشتی
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویههای غریبانه قصه پردازم
.
به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم
.
من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم
.
خدای را مددی ای رفیق ره تا من
به کوی میکده دیگر علم برافرازم
.
خرد ز پیری من کی حساب برگیرد
که باز با صنمی طفل عشق میبازم
.
بجز صبا و شمالم نمیشناسد کس
عزیز من که به جز باد نیست دمسازم
.
هوای منزل یار آب زندگانی ماست
صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم
حافظ