وقتی که چای چشـمِ پُررنگ تو دم باشـد
مردی که پیشت می نشیند، خسته تر بهتر
تو را با چادر مشکی و سنگین دوستت دارم
بگو مثل بسیجی ها عروسم می شوی خواهر ؟
ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
به وصل خود دوایی کن دل دیوانهٔ ما را
سعدی
آی مردم،همه ی درد ِمن این است: دلش
با همه خلق جهان ساخته الّا دل من...
علیرضا قنبری
یک لحظه واقعا بد و یک لحظه عالی ام
این روزها به لطف تو حالی به حالی ام
چون سرخترین سیب در آغوش درختی
سخت است تو را دیدن و
از شاخه نچیدن!
امیر توانا املشی