ساده از دست ندادم دل پر مشغله را
تا تو خندیدی و مجبور شدم مساله را...!
من "برادر" شده بودم و "برادر" باید
وقت دیدار، رعایت بکند "فاصله" را
دهه ی شصتی دیوانه ی یکبار عاشق
خواست تا خرج کند این کوپن باطله را
عشق! آن هم وسط نفرت و باروت و تفنگ
دانه انداخت و از شرم ندیدم تله را
و تو خندیدی و از خاطره ها جا ماندم
با تو برگشتم و مجبور شدم قافله را...!
عشق گاهی سبب گم شدن خاطره هاست
خواستم باز کنم با تو سر این گله را
"عبدالجبارکاکایی"
جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار
اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست
"فاضل نظری"
پدر مردهست
و جادکمههای پیراهنش سالهاست سوراخهایی بیمصرفند
ـ بیچاره زنانیکه دوستش داشتند! ـ
مرد همسایه مردهست
و برادرش کنار جنازۀ پدرم نی میزند
ـ بیچاره من!
که صدای نی از میلههای پنجرهام رد میشود ـ
عمو مردهست
و کاش روی سنگقبرش مینوشتند
چقدر نیزن گمنامی بود!
ـ دیگر بغضهایم را در کدامگوشه پنهان،
و پشت کدامپرده آرامتر گریه خواهمکرد؟ ـ
پدر مردهست، مرد همسایه مردهست، عمو مردهست
و همسایهها نمیدانند
صدای نی در گوشیکه میشنود
و گوشیکه دیگر نمیشنود
یکسان پیچیدهست.
"لیلاکردبچه"
از کتاب یکشب پرندهای...
نشرنیماژ
شک ندارم، شاه بیت شعرهایم می شوی
بس که با روح و روانم خوب بازی می کنی...
.
.
"امید صباغ نو"
قلبِ من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را
"کاظم بهمنی"
با آن همه دلداده دلش بسته ی ما شد
ای من به فدای دل دیوانه پسندش
"سیمین بهبهانی"
در شهر غریب و بی نشان می گردم
دلخسته و گیج و ناتوان، می گردم
این شهر و تمام مردمانش لالند
دنبال دو چشم همزبان می گردم!
"امید صباغ نو"
از مجموعه تا آمدن تو عشقبازی تعطیل
می خواستم کنار تو باشم ولی نشد
پیکی به افتخار تو باشم ولی نشد
می خواستم به حکم دل خود ورق ورق
بازنده ی قمار تو باشم ولی نشد
می خواستم به واسطه ی اشکهای خویش
یک چشمه از بهار تو باشم ولی نشد
حاضر شدم به شکل دو دستت درآیم و
دائم در اختیار تو باشم ولی نشد
وقتی که خسته می شوم از شهر بی حدود
زندانی حصار تو باشم ولی نشد
باران مهر باشی و من چون کویر لوت
عمری در انتظار تو باشم ولی نشد
بعد از هزار و یک « نشد» از یاس خواستم
خیام روزگار تو باشم .. ولی نشد
"غلامرضا طریقی"
من چیستم؟
افسانهاى خموش در آغوش صد فریب
گرد فریب خوردهاى از عشوه نسیم
خشمى که خفته در پس هر زهر خندهاى
رازى نهفته در دل شبهاى جنگلى
من چیستم؟
فریادهاى خشم به زنجیر بستهاى
بهت نگاه خاطرهآمیز یک جنون
زهرى چکیده از بن دندان صد امید
دشنام زشت قحبه بدکار روزگار
من چیستم؟
بر جا زکاروان سبکبار آرزو
خاکسترى به راه
گم کرده مرغ در بدرى راه آشیان
اندر شب سیاه
من چیستم؟
تک لکهاى ز ننگ به دامان زندگى
وز ننگ زندگانى، آلوده دامنى
یک ضجه شکسته به حلقوم بىکسى
راز نگفتهاى و سرود نخواندهاى
من چیستم؟
لبخند پرملالت پاییزی غروب
در جستجوى شب
یک شبنم فتاده به چنگ شب
حیات گمنام و بىنشان
در آرزوى سر زدن آفتاب مرگ
"دکتر علی شریعت"
خرداد ۱۳۳۶
منبع : وب سایت رسمی دکتر علی شریعتی