زندگی قافیه شعر من است
شعر من وصف دل آرایی توست
در ازل شاید این
سرنوشت من بود
می سرایم به امیدی که تو خوانی
ور نه
آخرین مصرع من
قافیهاش ، مردن بود
حمید مصدق
روشنای زندگیام
نسیم من
فانوسام
بیانیه باغهای من
پلی به سمت من بکش از عطر نارنج
جایی به من بده
چون شانه عاجی
در میان شب گیسوانت
و آنگاه فراموشم کن
"نزار قبانی"
ترجمه سیامک بهرام پرور
دوستت دارم
اما نمىتوانى مرا در بند کنى
همچنان که آبشار نتوانست
همچنان که دریاچه و ابر نتوانستند
و بند آب نتوانست
پس مرا دوست بدار
آنچنان که هستم
و در به بند کشیدن روح و نگاه من
مکوش
مرا بپذیر آنچنان که هستم
"غاده السمان"