بهتر همان که با عطشت تاب آوری
وقتی که در پیاله به غیر از شرنگ نیست
ما را شهید عشق صدا کن! که بعد ازین
نامم به یمن پاکی این بوسه، ننگ نیست
"علیرضا بدیع"
از کتاب پنجره های بی پرنده
قرآن به سر گرفتم و گفتم: سلام عشق!
یعنی به جز حریم تو بر من حرام عشق
ترسم که در سماع روم از دعای دست
آن جا که قبله گاه تو باشی، امام: عشق!
با خون وضو بگیر و دو رکعت غزل بخوان
آن دم که اذن می دهد از روی بام عشق
از رکعت نخست درافتاده ام به شک
در سجده کفر گفته ام و در قیام عشق
سی پاره ی حضور تو را چلّه بسته ایم
قرآن به سر بگیر و بگو: والسّلام عشق!
"علیرضا بدیع"