بعد هر حادثه امداد رسانی رسم است
لعنتی! لمس تنت زلزله ی بم دارد
"علی صفری"
صد بار قلم تیز شد و خاطره نگذاشت
یک جمله شکایت به نگارم، بنگارم
"احسان افشاری"
قدری چشید از لب سرخت فقیه و گفت:
زین پس حلال، خوردن الکل؛ ولی کمش!
"سجاد شهیدی"
دیوار رویاروی من از جنس خاک و سنگ نیست
یک عمر زندان توام، یک عمر کتمان می کنم
"عبدالجبار کاکایی"
هرکه در عشق سر از قله برآرد هنر است
همه تا دامنه ی کوه تحمل دارند
"مژگان عباسلو"
فدای آن کمان های به هم پیوسته ات، هر یک
جدا دخل مرا می آورد پیوند لازم نیست
"بهمن صباغ زاده"
شاعر تویی و هر غزلم طعمِ لب توست
بگذار شود فاش برای همه رازم ...
"شهراد میدری"
عاشقی چیست به جز شادی و مهر و غم و قهر ؟!
نه من از قهر تو غمگین، نه تو از مهرم شاد
"فاضل نظری"