اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

وه چه بیگانه گذشتی نه کلامی نه سلامی

وه چه بیگانه گذشتی نه کلامی نه سلامی

نه نگاهی به نویدی نه امیدی به پیامی


رفتی آن گونه که نشناختم از فرط لطافت

کاین تویی یا که خیال است، از این هر دو کدامی؟


روزگاری شد و گفتم که شد آن مستیِ دیرین

باز دیدم که همان باده ی جامی و مدامی


همه شوری و نشاطی، همه عشقی و امیدی

همه سِحری و فسونی، همه نازی و خرامی


آفتابِ منی افسوس که گرمی دِه غیری!

بامدادِ منی ای وای که روشنگرِ شامی!


خفته بودم که خیالِ تو، به دیدارِ من آمد

کاش آن دولتِ بیدارِ مرا بود دوامی!


"شفیعی کدکنی"

**محمد رضا شفیعی کَدْکَنی (زادهٔ ۱۹ مهر ۱۳۱۸ در کدکن تربت حیدریه) نویسنده و شاعر معاصر ایران است. تخلص وی در شعر م. سرشک است.

تو می روی و دیده ی من مانده به راهت

تو می روی و دیده ی من مانده به راهت

ای ماه سفرکرده خدا پشت و پناهت


ای روشنی دیده سفر کردی و دارم

از اشک روان آینه ای بر سر راهت


بازآی که بخشودم اگر چند فزون بود

در بارگه سلطنت عشق ، گناهت


آیینه ی بخت سیه من شد و دیدم

آینده ی خود در نگه چشم سیاهت


آن شبنم افتاده به خاکم که ندارم

بال و پر پرواز به خورشید نگاهت


بر خرمن این سوخته ی دشت محبّت

ای برق! کجا شد نگه گاه به گاهت؟


"مجمدرضا شفیعی کدکنی"