من خوانده ام آفتاب را در چشمت
آرامش و اضطراب را در چشمت
خیام تر از شمس تر از مولانا
من زیسته ام شراب را در چشمت
"احسان افشاری"
تو بی ناز آمدی با ناز رفتی
نه در پایان ، همان آغاز رفتی
من و تو مال ِهمدیگر نبودیم
کبوتر با کبوتر باز ... رفتی
#احسان_افشاری
صد بار قلم تیز شد و خاطره نگذاشت
یک جمله شکایت به نگارم، بنگارم
"احسان افشاری"