چرا با سنگ حرفش دست رد بر سینه ام می زد
کسی که می زدم بر سینه ام یک عمر سنگش را
پدر فهمید عشقش کار دستم می دهد آخر
ازین رو برد پنهان کرد در پستو تفنگش را...