قلم به خون دل من زدن سلیقهی توست
تو خوشنویسی و گردن زدن طریقهی توست
مرکبات می هفتادسالهی دوزخ
دو زلف دخترکان بهشت، لیقهی توست
کمینه مشتریات قاضی فلک باشد
دوازده قمرش ساعت جلیقهی توست
تو در زمانه نگنجی و در زمین گنجی
هزار سال که ما راست، یک دقیقهی توست
سیاه مشق خداوند، نسخ گیسویت
بیاض دفتر آن خوش قلم شقیقهی توست
نگاهدار دلم را و دست کس مسپار
شکسته است ولی خمرهی عتیقهی توست
"علیرضابدیع"