اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

لهجه ات زا غلاف کن ای عشق

لهجه ات زا غلاف کن ای عشق

زخمی ام از زبان نوک تیزت


شمس مولای بی کسی ها باش

بی خیال شکوه تبریزت


دست هایم به کار کشتن منند

این جنایت به پاس بودن هاست


شهر بی عشق نوش جان شما

شاعر اینجا تفاله ای تنها است


علیرضا آذر

می روم از تو دست بردارم

می روم از تو دست بردارم

مدتی آدم خودم باشم


مرد قانون مرگ خواهم شد

کشور پرچم خودم باشم


علیرضا آذر

در حجله ی ابلیسم دیو است که می بارد

در حجله ی ابلیسم دیو است که می بارد

از بوسه به درگاهم


مردابِ عطش دارد این بستر نفرینی

من عشق نمی خواهم


گمشید جماعت تا،

تابوت کج و کوله ام بر زمین باشد


من عشق نمی خواهم،

یک جمله از این معنی،گفتیم و همین باشد


علیرضا آذر


مثل یک پا به ماهِ نُه ماهه ام

مثل یک پا به ماهِ نُه ماهه ام
که فقط تخت خواب می خوام

از تمام مسیر،دکترها
از شب ناگزیر،دکترها

کودکم مرده بود،دکترها
خودکشی خورده بود،دکترها

علیرضا آذر

زنده ام ،هرچه زدی تیغه به شریان نرسید

زنده ام ،هرچه زدی تیغه به شریان نرسید

خیز بردار ببینم خطری هم داری؟


زخم از این تیغ و تبر تا که بخواهی خوردم

عشق من ، ارّه ی تن تیز تری هم داری؟


علیرضا آذر

دستان مرا بگیر و رد کن ، از پچ پچ کوچه های بن بست

دستان مرا بگیر و رد کن ، از پچ پچ کوچه های بن بست
نامت وسط ستایش عشق ، از روز الست بوده و هست
ای پادشه نیاز دستان ، اعجاز طواف ماه و خورشید
سرخ هست هنوز آسمانت ، خونی که به فرق کوفه پاشید
 
بیراهه نمی روم اگر باز چشم تو چراغ راه باشد
ماه تو اگر بتابد ای عشق بگذار شبم سیاه باشد
من من رو به تمام خلق گفتم ای بغض غریب درد مندان
باید که شهید آسمان بود در برزخ حرص و نان دندان
 
باید هیجان رود باشی تا غربت سنگ را بفهمی
باید لب روزه خون بنوشی تا سفره تنگ را بفهمی

ای تاج سر تمام گیتی ای نام بلند اسم اعظم
ای بال رسیدن به لاهوت ، ای چهار قل شکوه زم زم
 
ای کوه تو را به درد پهلو ، ای ابر تو را به چاه سوگند
ای ماه تو را به فرق خونی ، ای قبله تو را به راه سوگند
من بی سر و پا نیازمندم تا دست تو را بگیرمش دست
دستان مرا بگیر و رد کن ، از پچ پچ کوچه های بن بست
من بی سر و پا نیاز مندم تا دست تو را بگیرمش دست
دستان مرا بگیر و رد کن ، از پچ پچ کوچه های بن بست

  

"علیرضا آذر"