اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

ماییم و هزار درد تازه

ماییم و هزار درد تازه
ماییم و قنوتِ دست خالی
ماییم و همین اطاق کهنه
با زلزله های احتمالی

بردار هلالِ داس ها را
از هیچ کسی شکایتی نیست
ما تکیه به کوهِ زخم داریم
از هیچ قماش حاجتی نیست

علیرضا آذر

زنده ام ،هرچه زدی تیغه به شریان نرسید

زنده ام ،هرچه زدی تیغه به شریان نرسید

خیز بردار ببینم خطری هم داری؟


زخم از این تیغ و تبر تا که بخواهی خوردم

عشق من ، ارّه ی تن تیز تری هم داری؟


علیرضا آذر

دستان مرا بگیر و رد کن ، از پچ پچ کوچه های بن بست

دستان مرا بگیر و رد کن ، از پچ پچ کوچه های بن بست
نامت وسط ستایش عشق ، از روز الست بوده و هست
ای پادشه نیاز دستان ، اعجاز طواف ماه و خورشید
سرخ هست هنوز آسمانت ، خونی که به فرق کوفه پاشید
 
بیراهه نمی روم اگر باز چشم تو چراغ راه باشد
ماه تو اگر بتابد ای عشق بگذار شبم سیاه باشد
من من رو به تمام خلق گفتم ای بغض غریب درد مندان
باید که شهید آسمان بود در برزخ حرص و نان دندان
 
باید هیجان رود باشی تا غربت سنگ را بفهمی
باید لب روزه خون بنوشی تا سفره تنگ را بفهمی

ای تاج سر تمام گیتی ای نام بلند اسم اعظم
ای بال رسیدن به لاهوت ، ای چهار قل شکوه زم زم
 
ای کوه تو را به درد پهلو ، ای ابر تو را به چاه سوگند
ای ماه تو را به فرق خونی ، ای قبله تو را به راه سوگند
من بی سر و پا نیازمندم تا دست تو را بگیرمش دست
دستان مرا بگیر و رد کن ، از پچ پچ کوچه های بن بست
من بی سر و پا نیاز مندم تا دست تو را بگیرمش دست
دستان مرا بگیر و رد کن ، از پچ پچ کوچه های بن بست

  

"علیرضا آذر"


ﺁﻧﮑﻪ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ

ﺁﻧﮑﻪ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ

ﻣﺮﮒ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﭘﺴﻨﺪﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ


عشق از آغاز ناتنی بوده است

عهد از اول شکستنی بوده است


مثلِ دانستن چرا مردن

مثلِ از روی عمد سُر خوردن


مثلِ یک کارِ بد که باید کرد

کوچه را یک قدم عقب برگرد...



"علیرضا آذر"  / الست

از مجموعه‌ی آتایا / نشر نیماژ