اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

من چیزى از عشق مان به کسى نگفته ام !

من چیزى
از عشق مان
به کسى نگفته ام !آنها تو را هنگامى که
در اشک هاى چشمم
تن مى شسته اى دیده اند ...


"نزار قبانی"


آخرش درد دلت، دربه‌درت خواهد کرد

آخرش درد دلت، دربه‌درت خواهد کرد

مهره‌ی مار کسی، کور و کَرت خواهد کرد

 

عشق؛ یک شیشه‌ی انگور کنار افتاده‌ست

که اگر کهنه شود مست‌ترت خواهد کرد

 

از هم‌آن دست که دادی به تو بر خواهد گشت

جگر خون شده‌ام خون‌جگرت خواهد کرد

 

ناگهان چشم کسی سربه‌سرت می‌ذارد

بی‌محلّیش ولی جان به سرت خواهد کرد

 

جرم من خواستن دختر اربابِ دِه است

مادر! این جرم شبی، بی‌پسرت خواهد کرد

 

همه‌ی شهر به آواز من عادت کردند

وقت مرگم گذری با خبرت خواهد کرد

 

"امیر سهرابی"


معنی بخشیدن یک دل به یک لبخند چیست؟

معنی بخشیدن یک دل به یک لبخند چیست؟

من پشیمانم بگو تاوان آن سوگند چیست؟

 

گاه اگر از دوست پیغامی نیاید بهتر است

داستان‌هایی که مردم از تو می‌گویند چیست؟

 

خود قضاوت کن اگر درمان دردم عشق توست

این سرآشفته و این قلب ناخرسند چیست؟

 

چند روز از عمر گل‌های بهاری مانده است

ارزش جان‌کندن گل‌ها در این یک چند چیست؟

 

از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش

چاره ی معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست؟

 

عشق، نفرت، شوق، بیزاری، تمنا یا گریز

حاصل آغوش گرم آتش و اسفند چیست؟

 

"فاضل نظری"


دیوار رویاروی من از جنس خاک و سنگ نیست


دیوار رویاروی من از جنس خاک و سنگ نیست

یک عمر زندان توام، یک عمر کتمان می کنم


"عبدالجبار کاکایی"


با همان ترسی که وقتی دسته ای از سارها

با همان ترسی که وقتی دسته ای از سارها
ناگهان پر می کشند از گوشه ی دیوارها...


با همان ترسی که وقتی بچه خرگوشی سپید 
می گریزد از لب و دندان تیز مارها


با همان زخم و جراحت ها که شیر خسته ای 
بر تنش جا مانده است از صحنه ی پیکارها

می روم سر می گذارم بر کویر و کوه و دشت
می روم گم می شوم در دامن شن زارها

آه دیدی! خاطراتم را چطور از ریشه کند 
دست و بازویی که پیشش مرده بودم بارها

کار و بار شعرت از اندوه من رونق گرفت
سکه ی نام تو بالا رفت در بازارها !

تک تک سلول هایم هر یک از رگ های من
ملتهب بودند در جریان آن دیدار ها...

می روی بعد از هزاران سال پیدا می شوی
با فسیل استخوان های زنی در غارها

"شیرین خسروی"


ﺗـــﻮ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ..

ﺗـــﻮ

ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ..

ﭼﺮﺍ نمی آیی ﻣﺮﺍ ﺑﺒﯿﻨﯽ

ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﯽ

ﻧﮕﺎﻩ،

ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﮐﻤﯽ ﻧﯿﺴﺖ..!

 

"حافظ ایمانی"


هرکه در عشق سر از قله برآرد هنر است

اشعار ناب


هرکه در عشق سر از قله برآرد هنر است

همه تا دامنه ی کوه تحمل دارند


"مژگان عباسلو"