اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...
اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

لبخند زدی، تمامِ ایمان دادم

لبخند زدی، تمامِ ایمان دادم

دل را به سپاهِ چشمت آسان دادم


آن لحظه که دزدیده نگاهم کردی

با حجب و حیایِ شرقی ات جان دادم!


"جواد مزنگی"


به کُندی می میرد آن که برده ی عادت می شود

به کُندی می میرد

آن که برده ی عادت می شود

هر روز همان کارهای بیهوده را می کند

آن که هرگز تغییر مسیر نمی دهد

آن که هرگز خطرِ تغییرِ رنگ لباسش را نمی پذیرد ...


"پابلو نرودا"

اگر با شما سخن بگویم /عاشقانه هایی برای مردم

مترجم : قاسم صنعوی 

 انتشارات بوتیمار


مثل روشن کردن کبریت در خرمن خطاست

مثل روشن کردن کبریت در خرمن خطاست
رخنه چیزی به نام عاشقی در من خطاست

در جدل با غصه ها چندیست پا پس می کشم
جنگ از هر حیث با هر چیزِ روئین تن خطاست

گاه احساس خدایی کار دستت می دهد
دیدن هر معضلی از چشم اهریمن خطاست

روح را با قصد پوشاندن به جان دیگری
چون لباس کهنه ای از تن درآوردن خطاست

یار وقتی که ندارد سرنخِ احساس را
مهر ورزیدن به او قدِ سرِ سوزن خطاست

زیر پای سرو جای بید مجنون نیست،نه
پیش تندیس غرور افتادگی کردن خطاست

"جوادمنفرد"
 مجموعه شعر منظره ها با تو عکس می گیرند
نشر شانی

بنده چون نوچه ی آقای فلانی هستم

بنده چون نوچه ی آقای فلانی هستم

فارغ از دلهره، دور از نگرانی هستم


هر کجا قصد کنم پست به من خواهد داد

عاشق پارتی و میز و تبانی هستم


هر طرف میل کند حضرتشان می چرخم

قهرمان حرکات دورانی هستم


او که فرمان بدهد، پیش قدومش طوری

تکه تکه شوم انگار که "رانی" هستم


با همین سن کمم چند ریاست دارم

تازه در اول دوران جوانی هستم


مانده تا بنده به حقم نوک حمله برسم

فعلا اندر خم این خط میانی هستم


شاعر طنز! حواست به زبانت باشد

چون که با منتقدان دشمن جانی هستم


گول این ظاهر خندان مرا هر کس خورد

بعد فهمید چه اندازه روانی هستم


جای اشعار سیاه از گل و بلبل بسرا

تا ابد مشتری چرب زبانی هستم


"رضا احسان پور" 

از مجموعه ی طنز "نخند"

انتشارات فصل پنجم


شعر می گفتیم و در قلب همه، جا می شدیم

شعر می گفتیم و در قلب همه، جا می شدیم

شعر می گفتیم، اما باز تنها می شدیم


چند بیت از ما اگر که دست #احسان می رسید

سوژه ی هر سی شب #ماه_عسل ما می شدیم


"امید صباغ نو "


چه سخت است

چه سخت است

زغال شدن

برای کباب پرنده ای

که روزی شاخه اش بودی


"جلال صفائی پور"

از مجموعه ی خودم نقطه اسمم را پاک می کنم


بهتر همان که با عطشت تاب آوری

بهتر همان که با عطشت تاب آوری

وقتی که در پیاله به غیر از شرنگ نیست

ما را شهید عشق صدا کن! که بعد ازین

نامم به یمن پاکی این بوسه، ننگ نیست


"علیرضا بدیع" 

از کتاب پنجره های بی پرنده 


از پنجره های بی پرنده


در وا شد و پاشید نسیم هیجانش

در وا شد و پاشید نسیم هیجانش

تا نبض مرا تند کند با ضربانش


تقویم ورق خورد وکسی از سفر آمد

تا دامنه ها برد مرا نام ونشانش


پیشانی او روشنی آینه وآب

بوی نفس باغچه می داد دهانش


هر صبح، امید همهء چلچله ها بود

گندم گندم سفرهءدستان جوانش


با اینهمه انگار غمی داشت که می ریخت

از زاویهء  تند نگاه نگرانش


یک زلزلهء سخت تکانیش نمیداد

یک شعر ولی زلزله میریخت به جانش


انگار دو دل بود همانطور که«سارای»

بین «اَرس» وحشی وجبر«سبلانش»*


طوفان شدو من برگ شدم رفتم ورفتیم

افتادم و افتاد غمی تلخ به جانش


میخواست بهاری بشوم باز ، که جاداد

پاییز وزمستان مرا در چمدانش


در واشدو اورفت همانطور که یکروز

در واشدو پاشید نسیم هیجانش


"مهدی فرجی"


هیچ عاشقى بیچاره تر از عاشقى نیست

هیچ عاشقى 
بیچاره تر از عاشقى نیست 
که هم گول مى خورد 
هم عشق مى دهد 
هم تنهاست ...

"امیروجود"

خنده ات طرح لطیفیست که دیدن دارد

خنده ات طرح لطیفیست که دیدن دارد

نازِ معشوق ِدل‌آزار خریدن دارد


فارغ از گله و گرگ است شبانی عاشق

چشم سبز تو چه دشتیست! دویدن دارد


شاخه ای از سردیوار به بیرون جسته

بوسه ات میوه ی سرخیست که چیدن دارد


عشق بودی و به اندیشه سرایت کردی

قلب با دیدن تو شور تپیدن دارد


وصل تو خواب و خیال است ولی باور کن

عاشقی بی سر و پا عزم رسیدن دارد


عمق تو دره ی ژرفیست؛ مرا می خواند

کسی از بین خودم قصد پریدن دارد


اول قصه ی هر عشق کمی تکراریست

آخرِ قصه ی فرهاد شنیدن دارد


"کاظم بهمنی"