اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

ای مهربانتر از من

ای مهربانتر از من

با من

در دستهای تو

آیا کدام رمز بشارت نهفته بود ؟

کز من دریغ کردی

تنها

تویی

مثل پرنده های بهاری در آفتاب

مثل زلال قطره باران صبحدم

مثل نسیم سرد سحر

مثل سحر آب

آواز مهربانی تو با من

در کوچه باغهای محبت

مثل شکوفه های سپید سیب

ایثار سادگی است

افسوس آیا چه کس تو را

از مهربان شدن با من

مایوس می کند؟


حمید مصدق


زندگی قافیه شعر من است

زندگی قافیه شعر من است
شعر من وصف دل آرایی توست
در ازل شاید این
سرنوشت من بود 
می سرایم به امیدی که تو خوانی
ور نه
آخرین مصرع من
قافیه‌اش ، مردن بود

حمید مصدق


امشب

امشب صفای گریه ی من ،

سیلاب ِ ابرهای بهاران است

این گریه نیست ،

ریزش ِ باران است

 

آواز می دهم :

« آیا کسی مرا ،

از ساحل ِ سپیده ی شب ها صدا نزد ؟! »

 

حمید مصدق


چون قایق شکسته ز توفانم

چون قایق شکسته ز توفانم

 ساحل مرا به خویش نمی خواند

 امواج می خروشند

 امواج سهمگین

 آیا

کدام موج

اینک مرا چو طعمه به گرداب می دهد ؟

گرداب می ربایدم از اوج موجها

در کام خود گرفته مرا تاب می دهد

فریاد می کشم

آیا کدام دست

برپای این نهنگ گران بند می زند ؟

ساحل مرا به وحشت گرداب دیده است

 لبخند می زند


"حمید مصدق"
از دفتر گیرم که آب رفته به جوی آید با آبروی رفته چه باید کرد؟ 

زان لحظه که دیده بر رخت وا کردم

زان لحظه که دیده بر رخت  وا کردم

دل دادم  و  شعر عشق  انشاء کردم

 

نی، نی، غلطم، کجا سرودم شعری

تو شعر سرودی و من  امضاء کردم

 

"حمید مصدق"


در میان من و تو فاصله هاست

در میان من و تو فاصله هاست

گاه می اندیشم،

- می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری!

تو توانایی بخشش داری

دستهای تو توانایی آن را دارد

- که مرا

زندگانی بخشد

چشم های تو به من می بخشد

شورِ عشق و مستی

و تو چون مصرعِ شعری زیبا

سطرِ برجسته ای از زندگی من هستی.

 

"حمید مصدق"


بی تو می رفتم

...

بی تو می رفتم،

می رفتم،

تنها،

تنها...
و صبوری مرا
کوه تحسین می کرد...

 

"حمید مصدق"