بنده چون نوچه ی آقای فلانی هستم
فارغ از دلهره، دور از نگرانی هستم
هر کجا قصد کنم پست به من خواهد داد
عاشق پارتی و میز و تبانی هستم
هر طرف میل کند حضرتشان می چرخم
قهرمان حرکات دورانی هستم
او که فرمان بدهد، پیش قدومش طوری
تکه تکه شوم انگار که "رانی" هستم
با همین سن کمم چند ریاست دارم
تازه در اول دوران جوانی هستم
مانده تا بنده به حقم نوک حمله برسم
فعلا اندر خم این خط میانی هستم
شاعر طنز! حواست به زبانت باشد
چون که با منتقدان دشمن جانی هستم
گول این ظاهر خندان مرا هر کس خورد
بعد فهمید چه اندازه روانی هستم
جای اشعار سیاه از گل و بلبل بسرا
تا ابد مشتری چرب زبانی هستم
"رضا احسان پور"
از مجموعه ی طنز "نخند"
انتشارات فصل پنجم
شعر می گفتیم و در قلب همه، جا می شدیم
شعر می گفتیم، اما باز تنها می شدیم
چند بیت از ما اگر که دست #احسان می رسید
سوژه ی هر سی شب #ماه_عسل ما می شدیم
"امید صباغ نو "