اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

گو خلق بدانند که من عاشق و مستم

گو خلق بدانند که من عاشق و مستم
آوازه درستست که من توبه شکستم

گر دشمنم ایذا کند و دوست ملامت
من فارغم از هر چه بگویند که هستم

ای نفس که مطلوب تو ناموس و ریا بود
از بند تو برخاستم و خوش بنشستم

از روی نگارین تو بیزارم اگر من
تا روی تو دیدم به دگر کس نگرستم

زین پیش برآمیختمی با همه مردم
تا یار بدیدم در اغیار ببستم

ای ساقی از آن پیش که مستم کنی از می
من خود ز نظر در قد و بالای تو مستم

شب‌ها گذرد بر من از اندیشه رویت
تا روز نه من خفته نه همسایه ز دستم

حیفست سخن گفتن با هر کس از آن لب
دشنام به من ده که درودت بفرستم

دیریست که سعدی به دل از عشق تو می‌گفت
این بت نه عجب باشد اگر من بپرستم

بند همه غم‌های جهان بر دل من بود
دربند تو افتادم و از جمله برستم

"سعدی"


بودن من با من نیست

بودن من 
با من نیست 
و از من نیست 
بودن من جایی 
آن سوتر است 
جای همه ی بودن ها 
که شعله یمن و ما 
در آن خاموش می شود 

"بیژن جلالی"


دوست دارم که مرا در بر خود بنشانی

دوست دارم که مرا در بر خود بنشانی

شیشه را آن طرف دیگر خود بنشانی


زینطرف جام دهی زانطرفم بوس و لبم

در میان لب جان‌پرور خود بنشانی


"قاآنی"


تنها دو چشم

تنها دو چشم
تنها دو چشم داشتم
دو دریچه ی کوچک
و این برای دنبال کسی گشتن
در جهانی که خیلی بزرگ است
کم بود
مرا ببخش اگر
پیدایت نکردم

"رویا شاه حسین زاده"


دوستت دارم

دوستت دارم
اما نمى‌توانى مرا در بند کنى

همچنان که آبشار نتوانست
همچنان که دریاچه و ابر نتوانستند
و بند آب نتوانست

پس‏ مرا دوست بدار
آنچنان که هستم
و در به بند کشیدن روح و نگاه من
مکوش‏
مرا بپذیر آنچنان که هستم 

"غاده السمان"


من آویخته از طناب تو شلیک کردی

من آویخته از طناب
تو شلیک کردی

تو شلیک کردی به طناب
برگشتم  به زندگی
به شلیکِ دست‌های تو

اشتباه کرده بودند
دارند دوباره  نشانه می‌روند
قلبم را

حالا درست نشانه گرفتی
بزن
به قلب هدف
زندگی همین‌ است
که شلیک می‌شود از دست‌های تو

"شهاب مقربین"


تو رسیدی که یکی شاعری اش گل بکند

تو رسیدی که یکی شاعری اش گل بکند

چشمه ای خشک از این معجزه قل قل بکند


فوران کردن من هیچ، دماوند هم آه

روبروی تو بعید است تحمل بکند


باش در هیات آیینه و بگذار جهان

روزی از دیدن تصویر خودش هل بکند


اخم هایت خفه ام می کند ای کاش یکی

گره ی بین دو ابروی تو را شل بکند


آبشاری ست نماد منِ افتاده که عشق

عظمت می دهدش هرچه تنزل بکند


خوبی اندازه ی انبوه بدی های زمان

که زمین در خودش احساس تعادل بکند


"جواد منفرد"

از مجموعه  دریا همیشه ای که دلش شور می زند 

انتشارات فصل پنجم


تک بیت های ناب هوشنگ ابتهاج ( بخش چهارم)

مجموعه ای از بهترین تک بیت های استاد هوشنگ ابتهاج قسمت پایانی :


‏ز کدام ره رسیدی ز کدام در گذشتی

که ندیده،دیده ناگه به درون دل فتادی؟

***

فتنه ی چشم تو چندان ره بیداد گرفت

 که شکیب دل من دامن فریاد گرفت

***

آنکه مست آمد و دستی به دلِ ما زد و رفت

خواست تنهایی ما را, به رُخ ما بکشد!

***

بمان که "عشق" به حالِ من و تو غبطه خورَد

بمـان کــه یـــارِ توام، عشق کن کــه یـــارِ منی

***

نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل

هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست

***

دلی که در دو جهان جز تو هیچ یارش نیست

گرش تو یار نباشی جهان به کارش نیست

***

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست 

 تا اشارات نظر نامه رسان من و توست 

***

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم 

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست 

***

در گلو می شکند  ناله ام از رقت دل

قصه ها هست ولی طاقت ابرازم نیست

***

دل به امید مرٖهمی، کز تو به خسته ای رسد

ناله به کـوه می بـرد، شکـوه به مـاه می کند  

***

خودم را بى تو دلخوش میکنم جانا به هر نوعى 

گَهى با اشکِ جانفرسا، گَهى لبخندِ مصنوعى


"هوشنگ ابتهاج"


دلتنگم و دیدار تو درمان من است

دلتنگم و دیدار تو درمان من است

بی رنگ رخت زمانه زندان من است


بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی

آنچه کز غم هجران تو بر جان من است

 

"مولانا"


منم آنکس که به خود کرده گرفتار شده ست

منم آنکس که به خود کرده گرفتار شده ست

آنچه خود ساخته روی سرش آوار شده ست


ذوقم از روز ازل کور شده ،پنجره ای_

در دلم بود که تبدیل به دیوار شده ست


مثل یک مرد فروخورده ام آری بغض است

آنچه در من همه ی عمر تلنبار شده ست


مانده انگشت اشاره به دهانم یک عمر

شَستم از بس همه جا دیر خبر دار شده ست


کارش از کار گذشته ست هرآنکس چون من

خنجراز پشت به اوخورده و ناکار شده ست


مهربانی نکن ای دوست که چندان خوش نیست

سرنوشتی که نصیب گل بی خار شده ست


"جواد منفرد"