دوستت دارماما نمىتوانى مرا در بند کنىهمچنان که آبشار نتوانستهمچنان که دریاچه و ابر نتوانستندو بند آب نتوانستپس مرا دوست بدارآنچنان که هستمو در به بند کشیدن روح و نگاه منمکوشمرا بپذیر آنچنان که هستم "غاده السمان"