اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

دلم گرفته از این روزها، دلم تنگ است

دلم گرفته از این روزها، دلم تنگ است

میـان ما و رسیدن، هـزار فرسنگ است


مرا گشایش چنـدین دریچه کافــی نیست

هـزار عرصه برای پریـــدنم تنگ است


اسیــر خاکـم و پرواز، سرنوشتــــم بود

فـرو پریدن و در خاک بودنم ننگ است


چگونه سر کنـد اینـجا ترانه ی خود را

دلی که با تپـش عشق او همـاهنگ است


هـزار چشـــمه ی فریاد در دلـم جوشید

چگونه راه بجوید که رو به رو سنگ است


مـرا به زاویه ی بـاغ عشق مهمان کـن

در این هزاره فقط عشق پاک و بی رنگ است


"سلمان هراتی"


دوستت خواهم داشت

دوستت خواهم داشت
باشد که بودن در آسمانِ این خانه را
از ستاره بیاموزی
که من در شب
خودم را یافته ام
تو را
و حضورِ نوری که خفتگان را
به عشق بیدار می‌‌کند
...
دوستت خواهم داشت
باشد که هر پنجره
خاطره ای باشد
برای انتظار در باران
و بارانِ در انتظار
که این کوچه
پر از عطرِ دیدار‌های دوباره است.
"نیکی‌ فیروزکوهی"


دست‌هایت را به گردنم حلقه کن

دست‌هایت را

به گردنم حلقه کن

من

این اسارت شیرین را دوست دارم...

 

"محسن حسینخانی"

 

از کتاب: باران، بعد رفتنت بند نمی آید / نشر فحوا 1394

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد ...

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد


نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد ...

.

.

.

#حافظ_شیرازی


بر چهره ی آفتاب زر می ریزد

بر چهره ی آفتاب زر می ریزد

زیبایی ناب معتبر می ریزد


از هر سر انگشت خدا بر عالم

افسون لطیف یک هنر می ریزد


#جواد_مزنگی


ای حاصل ضرب جنون در جان جان جان من

ای حاصل ضرب جنون در جان جان جان من


ای حاصل ضرب جنون در جان جان جان من
دیوانه در دیوانگی دیوانه در دیوانه جان


#حسین_منزوی


زنها همیشه دسته گلی آب داده اند

زنها همیشه دسته گلی آب داده اند


زنها همیشه دسته گلی آب داده اند

 اینجا به رود کرخه و آنجا به رود نیل

 

#مژگان_عباسلو


به فلک می‌رسد از روی چو خورشید تو نور

به فلک می‌رسد از روی چو خورشید تو نور


به فلک می‌رسد از روی چو خورشید تو نور

قل هو الله احد چشم بد از روی تو دور


#سعدی



دوست دارم لحظه های از تو گفتن را...

ای تو از گل برده میراث شکفتن را
دوست دارم لحظه های از تو  گفتن را
از تو خواهم گفت با خشکی
از تو خواهم گفت با دریا
از تو  با دیروز گفتم
از تو خواهم گفت با فردا
ای تو از گل برده میراث شکفتن را
دوست دارم لحظه های از تو  گفتن را
کاش روزی باد پیغام مرا می برد تا هر دشت
کاش می شد نعره ام تا کوه ها می رفت وبر می گشت
دره ها پر می شد از تکرار نام تو
رود جاری می شد از موج کلام تو
ای تو از گل برده میراث شکفتن را
دوست دارم لحظه های از تو  گفتن را...


"محمدعلی بهمنی"


آن کس که می بایست با من همسفر باشد

آن کس که می بایست با من همسفر باشد
باید کمی هم از خودم دیوانه تر باشد! 
 
یاری چنان چون «ویس» می خواهم که با عشق
انگیزه اش در کار سودا سر به سر باشد!
 
«شیری»که با آمیختن با «آهو»یی مغموم
مصداق رویا گونه ی شیر و شکر باشد 
 
«ماه»ی که در عین ظرافت هر چه «عشق»اش گفت
فرمان برد حتی اگر «شق القمر» باشد
 
یاری که همچون شعرهای حضرت حافظ
نامش مرا ذکر شب و ورد سحر باشد 
 
از خویش می پرسم ؟ کجا دنبال او هستی ؟
ـ هر جا که حتی ذره ای از او اثر باشد 
 
می گویم و می دانم این را کاین چنین یاری
در دفتر افسانه پردازان مگر باشد!

"غلامرضا طریقی"