اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

از زمزمه دلتنگیم ، از همهمه بی زاریم

از زمزمه دلتنگیم ، از همهمه بی زاریم

نه طاقت خاموشی ، نه تاب سخن داریم


آوار پریشانی ست ، رو سوی چه بگریزیم ؟

هنگامه ی حیرانی ست ، خود را به که بسپاریم ؟


تشویش هزار « آیا » وسواس هزار « اما »

کوریم و نمی بینیم ، ورنه همه بیماریم


دوران شکوه باغ ، از خاطرمان رفته است

امروز که صف در صف ، خشکیده و بی باریم


دردا که هدر دادیم ، آن ذات گرامی را

تیغیم و نمی بُرّیم ، ابریم و نمی باریم


ما خویش ندانستیم ، بیداری مان از خواب

گفتند که بیدارید ، گفتیم که بیداریم !


من راه تو را بسته ، تو راه مرا بسته

امّید رهایی نیست ، وقتی همه دیواریم


حسین منزوی


منتشر شده در : اشعار حسین منزوی

لبت صریح ترین آیه ی شکوفایی است

لبت صریح ترین آیه ی شکوفایی است
و چشم هایت ، شعر سیاه گویایی است
چه چیز داری با خویشتن که دیدارت
چو قلّه های مه آلود ، محو و رؤیایی است
چگونه وصف کنم هیأت غریب تو را
که در کمال ظرافت ، کمال والایی است
تو از معابد مشرق زمین عظیم تری
کنون شکوه تو و بُهت من تماشایی است
در آسمانه ی دریای دیدگان تو ، شرم
گشوده بال تر از مرغکان دریایی است
شمیم وحشی گیسوی کولی ات نازم
که خواب ناک تر از عطرهای صحرایی است
مجال بوسه به لب های خویشتن بدهیم
که این بلیغ ترین مبحث شناسایی است
نمی شود به فراموشی ات سپرد و گذشت
چنین که یاد تو زودآشنا و هر جایی است
تو ــ باری ــ اینک از اوج بی نیازی خود
که چون غریبی من مبهم و مُعمّایی است
پناه غربت غمناک دست هایی باش
که دردناک ترین ، ساقه های تنهایی است

"حسین منزوی"

*نخستین غزلی که از من چاپ شد ( منظورم غزل در حال و هوای تازه است که راهی در غزل امروز گشود ) این غزل بود . در مجله ی فردوسی ، سال 47 ــ شماره اش را به یاد ندارم ! ــ این غزل بعد ها و به فاصله سه ــ چهار ماه ، مورد استقبال دوستان ! قرار گرفت و شاید بتوانم نزدیک به صد غزل را که در اقتفای مستقیم یا غیر مستقیم این غزل سروده شده بود ، به یاد بیاورم . ارزش این غزل چه به عنوان نقطه عطفی در غزل های این شاعر و چه به عنوان عنصری مؤثر در شاعران دیگر ، می تواند هم چنان محفوظ بماند .

بی‌تو به سامان نرسم ، ای سر و سامان همه تو

بی‌تو به سامان نرسم ، ای سر و سامان همه تو
ای به تو زنده همه من ، ای به تنم جان همه تو

من همه تو ، تو همه من ، او همه تو ، ما همه تو
هرکه و هرکس همه تو ، ای همه تو ، آن همه تو

من که به دریاش زدم تا چه کنی با دل من
تخت تو و ورطه تو ساحل و طوفان همه تو

ای همه دستان ز تو و مستی مستان ز تو هم 
رمز نیستان همه تو ، راز نیستان همه تو

شور تو آواز تویی ، بلخ تو شیراز تویی 
جاذبه‌ی شعر تو ، جوهر عرفان همه تو

همتی ای دوست که این دانه ز خود سر بکشد
ای همه خورشید تو و خاک و باران همه تو

"حسین منزوی"


زندگی نامه زنده یاد حسین منزوی


ای حاصل ضرب جنون در جان جان جان من

ای حاصل ضرب جنون در جان جان جان من


ای حاصل ضرب جنون در جان جان جان من
دیوانه در دیوانگی دیوانه در دیوانه جان


#حسین_منزوی