دلم گرفته از این روزها، دلم تنگ است
میـان ما و رسیدن، هـزار فرسنگ است
مرا گشایش چنـدین دریچه کافــی نیست
هـزار عرصه برای پریـــدنم تنگ است
اسیــر خاکـم و پرواز، سرنوشتــــم بود
فـرو پریدن و در خاک بودنم ننگ است
چگونه سر کنـد اینـجا ترانه ی خود را
دلی که با تپـش عشق او همـاهنگ است
هـزار چشـــمه ی فریاد در دلـم جوشید
چگونه راه بجوید که رو به رو سنگ است
مـرا به زاویه ی بـاغ عشق مهمان کـن
در این هزاره فقط عشق پاک و بی رنگ است
"سلمان هراتی"