اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

اشعار ناب - asharenab

اشعار ناب (asharenabir) مجموعه ای از بهترین های شعر و ادبیات جهان ...

تک بیت های ناب صائب تبریزی / سری دوم

گلچین تک بیت های صائب تبریزی سری دوم :


گر محتسب شکست خم میفروش را

دست دعای باده پرستان شکسته نیست 

***

از زاهدان خشک مجو پیچ و تاب عشق

ابروی قبله را خبری از اشاره نیست 

***

طومار زندگی را، طی می‌کند به یک شب

از شمع یاد گیرید، آداب زندگانی 

***

نیست پروا تلخکامان را ز تلخی های عشق

آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است 

***

مرا به روز قیامت غمی که هست این است

که روی مردم دنیا دوباره باید دید

***

اظهار عشق را به زبان احتیاج نیست    

چندان که شد نگه به نگه آشنا بس است

***

من از بی قدری خار سر دیوار دانستم

که ناکس ، کس نمی گردد بدین بالا نشینی ها

***

چون خطایی از تو سر زد، در پشیمانی گریز

کز خطا نادم نگردیدن، خطای دیگر است

***

گرفتم سهل سوز عشق را اول، ندانستم

که صد دریای آتش از شراری می‌شود پیدا

***

دنیا به اهل خویش ترحم نمی‌کند

آتش امان نمی‌دهد آتش‌پرست را

***

غمگین نیم که خلق شمارند بد مرا

نزدیک می‌کند به خدا، دست رد مرا


تک بیت های ناب صائب تبریزی

گلچین تک بیت های صائب تبریزی سری اول :


معیار دوستان دغل، روز حاجت است

قرضی به رسم تجربه از دوستان طلب

***

حضور خاطر اگر در نماز معتبرست

امید ما به نماز نکرده بیشترست  

***

از حادثه لرزند به خود قصر نشینان

ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم 

 ***

ای گل شوخ که مغرور بهاران شده‌ای

خبرت نیست که در پی چه خزانی داری

***

ز نامردان، علاج درد خود جستن بدان ماند

که خار از پا برون آرد کسی با نیش عقرب ها

***

دلم به پاکی دامان غنچه می‌لرزد

که بلبلان همه مستند و باغبان تنها

***

تیره روزان جهان را به چراغی دریاب

تا پس از مرگ ترا شمع مزاری باشد 

***

شاه و گدا به دیدهٔ دریادلان یکی است

پوشیده است پست و بلند زمین در آب

***

آن که گریان به سر خاک من آمد چون شمع

کاش در زندگی از خاک مرا بر می‌داشت

***

عیش امروز علاج غم فردا نکند

مستی شب ندهد سود به خمیازه صبح


تک بیت های ناب هوشنگ ابتهاج ( بخش چهارم)

مجموعه ای از بهترین تک بیت های استاد هوشنگ ابتهاج قسمت پایانی :


‏ز کدام ره رسیدی ز کدام در گذشتی

که ندیده،دیده ناگه به درون دل فتادی؟

***

فتنه ی چشم تو چندان ره بیداد گرفت

 که شکیب دل من دامن فریاد گرفت

***

آنکه مست آمد و دستی به دلِ ما زد و رفت

خواست تنهایی ما را, به رُخ ما بکشد!

***

بمان که "عشق" به حالِ من و تو غبطه خورَد

بمـان کــه یـــارِ توام، عشق کن کــه یـــارِ منی

***

نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل

هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست

***

دلی که در دو جهان جز تو هیچ یارش نیست

گرش تو یار نباشی جهان به کارش نیست

***

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست 

 تا اشارات نظر نامه رسان من و توست 

***

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم 

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست 

***

در گلو می شکند  ناله ام از رقت دل

قصه ها هست ولی طاقت ابرازم نیست

***

دل به امید مرٖهمی، کز تو به خسته ای رسد

ناله به کـوه می بـرد، شکـوه به مـاه می کند  

***

خودم را بى تو دلخوش میکنم جانا به هر نوعى 

گَهى با اشکِ جانفرسا، گَهى لبخندِ مصنوعى


"هوشنگ ابتهاج"


تک بیت های ناب هوشنگ ابتهاج ( بخش سوم )

مجموعه ای از بهترین تک بیت های استاد هوشنگ ابتهاج در چهار قسمت تدارک دیده شده که به مرور خدمت شما خوانندگان عزیز وبلاگ اشعار ناب ارائه خواهد شد.


جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست

***

روزی که جان فدا کنمت باورت شود

دردا که جز به مرگ نسنجند قدر مرد

***

دیوانه چون طغیان کند زنجیر و زندان بشکند

از زلف لیلی حلقه ای بر  گردن مجنون کنید

***

باری امید خویش به دلداری ام فرست

دانی که آرزوی تو تنهاست در دلم

***

دلم ز نازکی خود شکست در غم عشق

و گرنه از تــو نیایـد که دل شکن بـــاشی

***

غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد

که دگر بدین گرانی نتوان کشید باری ...

***

گنجی ست غم عشق که در زیر سرماست 

 زاری مکن ای دوست اگر بی زر و زوریم

***

آبی که براسود زمینش بخورد زود

دریا شود ان رود که پیوسته روان است

***

بسترم صدف خالی یک تنهاییست

و تو چون مروارید گردن آویز کسان دگری!

***

من نمی دانستم معنی هرگز را!

تو چرا باز نگشتی دیگر…؟ 


"هوشنگ ابتهاج"


تک بیت های ناب هوشنگ ابتهاج ( بخش سوم )

تک بیت های ناب هوشنگ ابتهاج ( بخش دوم )

مجموعه ای از بهترین تک بیت های استاد هوشنگ ابتهاج در چهار قسمت تدارک دیده شده که به مرور خدمت شما خوانندگان عزیز وبلاگ اشعار ناب ارائه خواهد شد.


گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید 

همه جا زمزمهٔ عشق نهان من و توست

***

این شب‌آویخٖتگان را چه ثمر مژده‌ی صبح؟   

مرده را عربده‌ی خواب ‌شکن حاجت نیست

***

من تماشاى تو مى‌کردم و غافل بودم

کز تماشاى تو خلقى به تماشاى منند...

***

دردا و دریغا که در این بازی خونین

بازیچه‌ی ایام، دلِ آدمیان است

***

این چه تیغ است که در هر رگ ِ من زخمی از اوست

گر بگویم که تو در خون ِ منی ، بهتان نیست

***

وقـت است که بنشینی و گیسو بگشایـی

تا با تـو بگـویـم غــم شـب های جـدایـی

***

خوابم شکست و مردم چشمم به خون نشست           

تا فتنه ی خیال تو برخاست در دلم

***

چه غـریبانه تـو با یـاد وطـن مـی نالی

من چه گویم که غریب است دلـم در وطنـم

***

چه مغرورم! ولی آنقدر زنجیرم به احساسم

که تا رد می شوی کج می کنم سمت تو راهم را...

***

عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد

ای خواجه درد هست و لیکن طبیب نیست


"هوشنگ ابتهاج"


تک بیت های ناب هوشنگ ابتهاج ( بخش اول )

مجموعه ای از بهترین تک بیت های استاد هوشنگ ابتهاج در چهار قسمت تدارک دیده شده که به مرور خدمت شما خوانندگان عزیز وبلاگ اشعار ناب ارائه خواهد شد.


داغ و درد است همه نقش و نگارِ دل من

بنگر این نقشِ به خون شسته نگارا تو بمان

***

تا نیاراید گیسوی کبودش را به شقایق ها,

صبح فرخنده در آیینه نخواهد خندید!

***

برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست

گویی همه خوابند ، کسی را به کسی نیست

***

امروز که محتاج توام ، جای تو خالیست

فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست 

***

چنان تو در دل من جا گرفته ای ای جان 

که هیچ کس نتواند گرفت جای تو را

***

تو می روی و دل ز دست می رود

مرو! که با تو هر چه هست می رود ...

***

ای عشق همه بهانه از توست  

من خامُشم این ترانه از توست ...

***

بیـچـاره دلٖ کـه غـارتِ عشقش بـه بـاد داد 

ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست 

***

دیری سٖت که از روی دل آرای تـو دوریم

محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم 

***

دل به امید مرٖهمی، کز تو به خسته ای رسد

ناله به کـوه می بـرد، شکـوه به مـاه می کند


"هوشنگ ابتهاج"


هوشنگ ابتهاج


در سینه دلم گم شد تهمت بکه بندم

در سینه دلم گم شد تهمت بکه بندم

غیر از تو درین خانه کسی راه ندارد


" زکیا یزدی "


زکیا - بنی عم خواجه سیف الدین محمود

از نواده های خواجه غیاث نقش بند است.

 اصل او از یزد است اما در اصفهان می بود طبعش در نظم خالی از لطفی نبود و در نقش بندی هم دستی عظیم داشت،در اصفهان فوت شد.

تذکره نصر آبادی

صفحه 413


پ.ن :

این شعر در فضای مجازی با نام محمدعلی بهمنی به اشتراک گذاشته شده است که نام صحیح شاعر زکیا یزدی می باشد.


تک بیت های ناب استاد محمدعلی بهمنی

شبانه های مرامی شود سحر باشی؟

وَ میشود که از این نیز خوبتر باشی؟

______________________________

همه ی درد من این است که می پندارم

دیگر ای دوستِ من ! دوست نداری باشم

______________________________

من که هر آنچه داشتیم اول ره گذاشتم

حال برای چون تویی اگر که لایقم بگو

______________________________
پروانه هم شبیه من از ساده لوحی اش 
دلبسته گلی ست که درکش نمی کند
______________________________
از او که گفت یار تو هستم ولی نبود...
از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام
______________________________
من و تو ساحل و دریای همیم اما نه!
ساحل اینقدر که در فاصله با دریا نیست!
______________________________
می خواهم از این پس همه از عشق بگویم 
یک عمر عبث داد زدم بر سر بیداد
______________________________
کجا دنبال مفهومی برای عشق می‌گردی؟
که من این واژه را تا صبح معنا می‌کنم هر شب
________________________________
رنگ سال گذشته را دارد همه لحظه های امسالم
سیصد و شصت و پنج حسرت را همچنان می کشم به دنبالم
________________________________
همیشه عشق به جرم نکرده می سوزد
نصیب ما هم از این پس لهیب تهمت هاست
_________________________________
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست  
چگونه با جنون خود مدارا می کنم هـر  شب...
__________________________________
خدا‌ نخواست که من اهل نا‌کجا باشم 
اجازه‌ داد فقط اهلی شما باشم... 
_______________________________
شب که آرامتر از پلک تو را می بندم
با دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست...!
_______________________________
گاهی تو را کنار خود احساس میکنم
اما چقدر دلخوشی خوابها کم است

" استاد محمدعلی بهمنی "

همه ی درد من این است که می پندارم

همه ی درد من این است که می پندارم


همه ی درد من این است که می پندارم


دیگر ای دوستِ من ! دوست نداری باشم

.

.

#محمدعلی_بهمنی


چون عنکبوتی حبس در زندان خود هستم

چون عنکبوتی حبس در زندان خود هستم
دنیای اطراف خودم را تار می بینم

"جواد منفرد"