این کشور و آن کشور و سی روز مهم نیست
هرجا که تو رؤیت بشوی عید همان جاست
عید است و آخر گل و یاران در انتظار
ساقی به روی یار ببین ماه و می بیار
ماهِ من! طایفهی روزه بگیران چه کنند؟
شب عیدی که تو پنهان شده باشی جایی
.
.
"مهدی فرجی"
به می فروش بگو سی شب است منتظرم ..!
بیا که گوشه ی ابروی ماه را دیدم . . .
.
"سعید بیابانکی"
سهم من از تو همین است که سالی یکبار
طاق ابرو بنمایی و شود عید...همین....
"امین شیرزادی"
چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمیگیرد
گلچینی از تک بیت های وحشی بافقی تقدیم شما خوانندگان عزیز اشعار ناب :
شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی؟
سوختم، سوختم این راز نهفتن تا کی؟
***
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشنید
از گوشه بامی که پـــریدیم ، پـــــریدیم
***
در میان اشک شادی گم شدم روز وصال
این چنین روزی که دیدمخویش را گم میکنم
***
بکش و بسوز و بگذر، منگر به اینکه عاشق
به جز اینکه مهر ورزد، گنهی دگر ندارد
***
پر است شهر ز ناز بتان نیاز کم است
مکن چنان که شوم از تو بی نیاز مکن
***
چه غصه ها که نخوردم ز آشنایی تو
خدا تو را به کسی یارب آشنا نکند
***
خوش آن غرور که وام دو صد جواب سلام
به یک کرشمه ابرو ادا تواند کرد
***
آن که بر جانم از او دم به دم آزاری هست
میتوان یافت که بر دل ز منش یاری هست
***
به وفاداری من نیست در این شهر کسی
بندهای همچو مرا هست خریدار بسی
"وحشی بافقی"
دردم نهفته به ز طبیبی که بارها
درد مرا شناخت ولی کمترش نکرد
.
.
"غلامرضا طریقی"
درد فراق آمد و عشق از دلم نرفت
ای روزگار! سیلیِ محکم تری بزن
عشقم چنان ربود که دنیا و آخرت
افتاد چون دو قطرهٔ اشک از نظر مرا
.
.
"صائب تبریزی"