مجموعه ای از بهترین تک بیت های استاد هوشنگ ابتهاج در چهار قسمت تدارک دیده شده که به مرور خدمت شما خوانندگان عزیز وبلاگ اشعار ناب ارائه خواهد شد.
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمهٔ عشق نهان من و توست
***
این شبآویخٖتگان را چه ثمر مژدهی صبح؟
مرده را عربدهی خواب شکن حاجت نیست
***
من تماشاى تو مىکردم و غافل بودم
کز تماشاى تو خلقى به تماشاى منند...
***
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچهی ایام، دلِ آدمیان است
***
این چه تیغ است که در هر رگ ِ من زخمی از اوست
گر بگویم که تو در خون ِ منی ، بهتان نیست
***
وقـت است که بنشینی و گیسو بگشایـی
تا با تـو بگـویـم غــم شـب های جـدایـی
***
خوابم شکست و مردم چشمم به خون نشست
تا فتنه ی خیال تو برخاست در دلم
***
چه غـریبانه تـو با یـاد وطـن مـی نالی
من چه گویم که غریب است دلـم در وطنـم
***
چه مغرورم! ولی آنقدر زنجیرم به احساسم
که تا رد می شوی کج می کنم سمت تو راهم را...
***
عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه درد هست و لیکن طبیب نیست
مجموعه ای از بهترین تک بیت های استاد هوشنگ ابتهاج در چهار قسمت تدارک دیده شده که به مرور خدمت شما خوانندگان عزیز وبلاگ اشعار ناب ارائه خواهد شد.
داغ و درد است همه نقش و نگارِ دل من
بنگر این نقشِ به خون شسته نگارا تو بمان
***
تا نیاراید گیسوی کبودش را به شقایق ها,
صبح فرخنده در آیینه نخواهد خندید!
***
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند ، کسی را به کسی نیست
***
امروز که محتاج توام ، جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
***
چنان تو در دل من جا گرفته ای ای جان
که هیچ کس نتواند گرفت جای تو را
***
تو می روی و دل ز دست می رود
مرو! که با تو هر چه هست می رود ...
***
ای عشق همه بهانه از توست
من خامُشم این ترانه از توست ...
***
بیـچـاره دلٖ کـه غـارتِ عشقش بـه بـاد داد
ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست
***
دیری سٖت که از روی دل آرای تـو دوریم
محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم
***
دل به امید مرٖهمی، کز تو به خسته ای رسد
ناله به کـوه می بـرد، شکـوه به مـاه می کند
"هوشنگ ابتهاج"