گفتی : "مگر به خواب ببینی رخ مرا "
دیوانه از خیال تو خوابم نمی برد ...
سجاد شهیدی
آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست
حال وقتی به لب پنجره می آیی نیست
فاضل نظری
گویی به خواب بود،جوانی مان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود...
قیصر امین پور
دوباره عهد میکنی که نشکنی دل مرا
چه وعدهها که می دهی به رغم ناتوانیت
کاظم بهمنی
من خانهات هستم،چه میخواهی عزیزم
از این مسافرخانههای بین راهی؟
اعظم سعادتمند
روزی برای عاشقان خسته از دنیا
جای قرار ما زیارتگاه خواهد بود
اعظم سعادتمند
اشک است و فراق است و غم و سرزنش و درد
اینها همه از عشق تو تاوان قشنگیست
سیدهادی بهشتی
خواستم با شاعری کم کم فراموشت کنم
شعر هم از روی دوشم هیچ باری برنداشت ...
سورنا جوکار
گفته بودی عاقبت یک روز می بینی مرا
این قرار نصفه نیمه بی قرارم کرده است...
آرش شفاعی