آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست
حال وقتی به لب پنجره می آیی نیست
فاضل نظری
از تفأل های حافظ خستهام ای شهریار
"آمدی جانم به قربانت"، نمی آید چرا؟!
امین شاهسواری
آنقدر حافظ گشودم در پی تو شب به شب
جانِ حافظ زین همه بی مهریَت آمد به لب
ندا دارابیان