ای دیر به دست آمده بس زود برفتی
آتش زدی اندر من و چون دود برفتی
.
.
#انوری
حبیب محبیان خواننده ایرانی در سن 63 سالگی به دلیل ایست قلبی درگذشت.
به فکر معجزه ای تازه بودم و ناگاه_
خدا گرفت به دست تو امتحان مرا
تو نیم دیگر من نیستی، تمام منی
تمام کن غم و اندوه سالیان مرا...
"امید صباغ نو"
ولی تو زنده ای و در میانِ کادر نشستی
نشسته ای و سپید است خاطراتِ گمِ من
نشسته ای و دوباره قرار نیست بمیرد
زنی که پُر شده در عکس های آلبومِ من...
.
بمان کنارمن امشب،دوباره شعربخوان تا
برای هردویمان بعدِ گریه چای بریزم
دلم گرفته ازینجا، کمی مراقب من باش
دلم گرفته برای تو...شب بخیر عزیزم
"حامد ابراهیم پور"
دو بند از یک چهارپاره
از مجموعه شعر"آوازهایی ازطبقه سوم"
گفت منتظر بمان رفت
من منتظر نماندم
او هم نیامد
چیزی شبیهِ مرگ شد
بیآنکه کسی بمیرد
"ازدمیر آصف"
مترجم : داریوش محمدی
رفیق اهل دل و یار محرمی دارم
بساط باده و عیش فراهمی دارم
کنار جو، چمن شسته را نمی خواهم
که جوی اشکی و مژگان پُر نَمی دارم
گذشتم از سر عالم، کسی چه می داند
که من به گوشهء خلوت، چه عالمی دارم
تو دل نداری و غم هم نداری اما من
خوشم از این که دلی دارم و غمی دارم
چو حلقه بازوی من، تنگ، گِرد پیکر توست
حسود جان بسپارد که خاتمی دارم
به سربلندیِ خود واقفم، ز پستی نیست
به پشت خویش اگر چون فلک خمی دارم
ز سیل کینهء دشمن چه غم خورم سیمین؟
که همچو کوهم و بنیان محکمی دارم
"سیمین بهبهانی"
همه ی درد من این است که می پندارم
دیگر ای دوستِ من ! دوست نداری باشم
.
.
#محمدعلی_بهمنی
با "کفش"های خستگی خود سوار "شب"
این "کوچه" را برای تو هاشور می زنم
"جان" می دهم شبی که نیایی به دیدنم
بر صبح بی تو من گره ی "کور" می زنم...!
"مریم صفری"
همین که کوچه خیابان مهربانت را...
همین که عطر تو را،رنگ آسمانت را...
همین که گرمی خورشید روشنت در دل
همین که نام تو را نام جاودانت را...
همین که ساحل و کوه تو، جنگل و دشتت
همین که گرمی دلچسب و عطر نانت را
همین که شهر پر از لحن آشنا باشد
همین که شعر ترا، لهجه و زبانت را
وطن همین که به نام تو زنده ام کافی ست
نمی دهم به تمام جهان،جهانت را
سلام مادرم از راه دور می آیم
بگیر در بغلت کودک جوانت را
"نغمه مستشارنظامی"
بهار 94-اوکلند